انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Factors affecting attachment to the residential area: a case study: Kerman "بررسی عوامل موثر بر دلبستگی به منطقه مسکونی :مطالعه موردی :شهر کرمان"54122368FAمهدی امیر کافیاستادیار گروه علوم اجتماعیشکوفه فتحیکارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعیJournal Article20161030دلبستگی به مکان مسکونی مبین احساس تعلقی است که افراد نسبت به محله مسکونی خود دارند.این پیونده های عاطفی<به ویژه با خاطرات،تجربیات و حوادث مهم زندگی اشخاص مرتبط است.دلبستگی به محیط های مسکونی از آن رو اهمیت دارد که عمل جمعی را تسهیل میکند،مشارکت سازمانی را افزایش میدهد،سرمایه گذاری را تشویق میکند و فرصت مناسبی جهت رشد و توسعه اجتماعی محلات مسکونی فراهم می سازد.تحقیق حاضر با بهره گیری از الگوی نظام مند ،مفهوم ارزش کاربری محله مسکونی و نظریه بی سازمانی اجتماعی،به مطالعه دلبستگی به محله مسکونی می پردازد و علل آن را مورد بررسی قرار میدهد.این تحقیق از نوع پیمایشی است که در آن با استفاده از نمونه خوشه ای چند مرحله ای با 320 نفر از افراد بالای 20 سال ،ساکن در مناطق مسکونی شهر کرمان مصاحبه شده است که در بین آنها،اطلاعات 300 پرسشنامه مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.یافته ها نشان داد که متغیرهای پیوندهای اجتماعی محلی ،دسترسی به امکانات و تسهیلات ،احساس امنیت و نظم اجتماعی،اثرات معنی داری بر دلبستگی به محله مسکونی دارند.همچنین،تاثیر غیرمستقیم متغیر مدت اقامت که از طریق پیوندهای اجتماعی محلی صورت می گیرد،بیش از تاثیر مستقیم آن بر متغیرهای وابسته است.در مجموع نتایج تاثیر رگرسیون،نشان میدهد که متغیرهای اصلی تحقیق 59 درصد از تغییرات دلبستگی به محله مسکونی را تبیین کرده است.http://www.jss-isa.ir/article_22368_27effb5396af1d8cc2bd249bdba6816f.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Youth and Reflexivity
The study martyr Bahonar Universityجوانان و هویت بازاندیشانه مطالعه دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان427222369FAداریوش بوستانیاستادیار گروه علوم اجتماعیJournal Article20161030تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر هویت بازاندیشانه دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان صورت گرفت.چارچوب نظری پژوهش،از نظریات آنتونی گیدنز و پیتر برگر استخراج شد و بر اساس مدل و فرضیات تحقیق طراحی شدند.متغیرهای مستقل عبارتند از:میزان استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی (اینترنت و تلفن همراه)،مقطع تحصیلی،تحصیلات والدین،پایگاه شغلس پدر و اشتغال مادر،جنسیت،محل تولد،هویت مذهبی در بعد مناسکی،درآمد خانوار،میزان استفاده از منابع مطالعاتی غیر درسی و آنتن ماهواره.حجم نمونه 377 نفر برآورد گردید که برای اطمینان از نتایج 391 پرسش نامه تکمیل شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.روش نمونه گیری با توجه به تنوع رشته ها و دانشکده های تصادفی طبقه بندی انتخاب شد.برای سنجش ابعاد هویت بازاندیشانه،هویت مذهبی(در بعد مناسکس)،و وابستگی به انترنت از طیف لیکرت استفاده به عمل آمد.به طور کلی،در تحلیل دو متغیره در میان متغیرهای مستقل 12 گانه،8 متغیر رابطه معناداری با هویت بازاندیشانه نشان دادند.این متغیرها،عبارتند از:1.میزان استفاده از فناوری اطلاعاتی و ارتباطی 2.تحصیلات پدر 3. تحصیلات مادر 4. جنسیت پاسخگو 5. محل تولد 6. هویت مذهبی 7. استفاده از آنتن ماهواره 8.منابع اطلاعاتی. همه متغیرهای فوق با متغیرهای وابسته رابطه مثبت داشتند،به استثنای متغیر هویت مذهبی و یکی از زیرمجموعه های منابع اطلاعاتی،یعنی منابع مطالعاتی مذهبی،که این دو در برابر رشد هویت بازاندیشانه مانع عمده و جدی محسوب میشوند.متغیرهایی که رابطه معناداری با هویت بازاندیشانه نداشتند عبارتند از:مقطع تحصیلی،پایگاه شغلی پدر،وضعیت اشتغال مادر و و درآمد ماهیانه. در میان متغیرهای زیرمجموعه منابع مطالعاتی غیر درسی نیز دو متغیر،یعنی میزان مطالعه و علاقه مندی به تاریخ و ادبیات ایران،رابطه معناداری با هویت بازاندیشانه نشان نداد.http://www.jss-isa.ir/article_22369_006d275ad6cd71a1aa1664b55ee66289.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Compare the situation of child workers in the Kerman province of Iran and Afghanistan on the basis of four principles of the Convention on the Rights of the Child (three sociology and the solution)مقایسه وضعیت کودکان کارگر ایران و افغانی در استان کرمان بر پایه 4 اصل پیمان نامه حقوق کودک(سه جامعه شناسی و دو راه حل)739822391FAسیامک زند رضویاستادیار گروه جامعه شناسیناهید رحیمی پور انارکیکارشناس ارشد جامعه شناسیJournal Article20161030جمهوری اسلامی ایران در سال 1373 پیمان نامه حقوق کودک را به طور مشروط پذیرفته است.اما برای عمل در تحقق اصول آن اقدام چندانی صورت نداده است.در این مقاله وضعیت چند اصل پایه ای پیمان نامه مرتبط با آموزش و کار کودکان که ضامن تحقق همه اصول پیمان نامه در زمینه های اصلی(بقا-رشد-امنیت و مشارکت)برای کودکان است مورد بررسی قرار میگیرد..این پژوهش در استان کرمان انجام شده است و از روش پیمایش با نموه گیری گلوله برفی(پرسان پرسان )استفاده شده است.474 کودک کارگر (کمتر از 18 سال،411 ایرانی و 63 افغان)در نه نقطه استان کرمان ،مورد مصاحبه حضوری قرار گرفتند. نتایج نشان دهنده معلق شدن دست کم یک حق، به طور مشترک برای هر دو گروه،کودکان کارگر ایرانی و افغان است. در حالی که برای کودکان دست دوم حقوق بیشتری معلق شده است. در ادامه،راه حلهای مسئله در 3 عرصه جامعه شناسی حرفه ای،جامعه شناسی انتقادی و جامعه شناسی مردم مدار جستجو می شود.http://www.jss-isa.ir/article_22391_00b5d9e6e54f7cf6c313c50ff47a4d1b.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Investigate the relationship between social capital and mental health among female-headed households in Kermanبررسی رابطه سرمایه اجتماعی و سلامت روان در بین زنان سرپرست خانوار در شهر کرمان9912322371FAسعیده گروسیاستادیار گروه علوم اجتماعیشیما شبستریکارشناس ارشد مطالعات زنانJournal Article20161030سلامت روان یکی از جنبه های مهم آسایش،و سلامت تلقی میشود.خانواده های زن سرپرست در ایران و جهان رو به ازدیادند.زنان سرپرست خانوار به علت شرایط خاصی که در زندگی تجربه می کنند از نظر سلامت روان در معرض خطرند.این پژوهش با هدف شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان انجام شده است.برای انجام این پژوهش از چارچوب نظری سرمایه اجتماعی،سرمایه اجتماعی شبکه و پیامدهای آن در حوزه سلامت استفاده شد.نمونه این پژوهش 325 زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی بودند و اطلاعات از طریق پرسش نامه دو قسمتی محقق ساخته و پرسش نامه جی اچ کیو بیست و هشت همراه با مصاحبه جمع آوری شد.نتایج نشان داد که نزدیک به 44 درصد افراد وضعیت مناسبی از نظر سلامت روان ندارند.متغیرهای سن،اعتماد اجتماعی،احساس تعلق،مشارکت اجتماعی،سرمایه اجتماعی،اندازه شبکه اجتماعی و فراوانی تماس با اعضای شبکه،همبستگی معنی داری با سلامت روان دارند.نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که حمایت مالی،حمایت عاطفی،حمایت خدماتی و مشارکت اجتماعی،مهم ترین عوامل اجتماعی پیش بینی کننده سلامت روان افراد مورد مطالعه محسوب میشوند.بنابراین،سرمایه اجتماعی شبکه،خصوصا در بعد کاردی،بیش از سرمایه اجتماعی عام در تبیین وضعیت سلامت روان مورد توجه است.http://www.jss-isa.ir/article_22371_4c97dbbba9712ad379af71ef91fbfefb.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Sociological Study of Social Capital and marital satisfaction among couples in Kermanبررسی جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و رضایت زناشویی در زوجین شهر کرمان12415222372FAسوده مقصودیاستادیار گروه علوم اجتماعیسعید معیدفردانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهرانمحمد توکلدانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهرانJournal Article20161030رضایت زن و مرد از زندگی مشترک اختلافات درون خانواده را کم میکند و محیط مناسب و سالمی را در خانه برای فرزندان به وجود می آورد.بر این اساس ،آگاهی از عوامل موثر بر رضایت زناشویی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این تحقیق بررسی جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و رضایت زناشویی میان زنان و مردان متاهل کرمان است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری مورد مطالعه شامل زنان و مردان متاهل 18-45 ساله است که 382 نفر از این جمعیت به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده ازفرمول تعیین حجم نمونه انتخاب شده اند.برای سنجش رضایت زناشویی از پرسش نامه استاندارد شده انریچ و برای سنجش سرمایه اجتماعی از پرسش نامه خود ساخته ای یر اساس تلفیق نظریه های نان لین و کلمن در شش بعد سرمایه درون گروهی،برون گروهی و فرا گروهی ساختاری و درون گروهی،برون گرایی و فرا گروهی شناختی استفاده شده است.نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین رضایت زناشویی و متغیرهای سرمایه درون گروهی،برون گروهی و فرا گروهی شناختی،درون گرایی و برون گرایی ساختاری،منزلت فرد در روابط قدرت خانواده،احساس رضایت از زندگی،سن و درآمد همسر رابطه معنی داری وجود دارد.همچنین بین رضایت زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری مشاهده می شود.نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد که از میان ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی و سایر متغیرها چهار متغیر سرمایه درون گروهی شناختی،برون گرایی شناختی و منزلت فرد در روابط قدرت خانواده مهم ترین تبیین کننده های رضایت همسران از یکدیگرند.http://www.jss-isa.ir/article_22372_970834df5af16aac62f22031c9ebd0f8.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Factors affecting employee participation in consumer cooperatives
Case Study: consumer cooperative Department of Transportation employee of Kerman provincبررسی عوامل موثر بر مشارکت در شرکتهای تعاونی مصرف کارمندی مطالعه موردی:شرکت تعاونی مصرف کارکنان اداره راه و ترابری استان کرمان15317522374FAعلی اصغر مقصودیدکتری جامعه شناسیJournal Article20161030در آغاز قرن 21، شرکتهای تعاونی مصرف،به عنوان پیشگام نهضت تعاون و اولین نوع رسمی شرکتهای تعاونی در جهان،همچون انواع دیگر شرکتهای تعاونی،با بحرانهایی چون بحران سرمایه،ایوئولوژی،مشروعیت و مدیریت مواجه هستند.این بحران به حدی جدی است که فلسفه وجودی آنها را نیز تحت الشعاع قرار داده است.این شرایط بر بیشتر کشورهای جهان از جمله ایران حاکم است.اتحادیه بین المللی تعاون به عنوان مهم ترین مرجع رسمی نهضت تعاون در جهان، معنی دار ساختن عضویت اعضا در شرکتهای تعاونی را کارسازتریت راهکار جهت رویارویی با این بحران ها می داند.به همین دلیل،کمیته بین المللی تحقیقات این اتحادیه،مطالعات گستردهای انجام داده و از کشورهای عضو نیز خواسته است تا تحقیقات مشابهی را انجام دهند.این پژوهش به پیروی از این رویکرد جهانی برای بنای چارچوب نظری خود مفاهیم و نظریه های مرتبط با مشارکت و عوامل موثر بر آن را با تاکید بر سرمایه اجتماعی به طور عام و همین مفاهیم را با تاکید بر سرمایه اجتماعی در شرکتهای تعاونی مصرف کارمندی به طور خاص مورد بحث و بررسی قرار داده است.با توجه به تاثیر عوامل زمینه ای بر مشارکت و نیز ضرورت انعطاف پذیری روش مورد استفاده این تحقیق،رویکرد غالب در انجام این پژوهش کیفی است،اما از روش های کمی نیز استفاده شده است.گردآوری اطلاعات با بهره گیری از انجام مطالعه موردی ابزاری و توضیحی و استفاده از ابزارهای مشاهده نظام مند و غیر مداخله ای،پرسش نامه و مصاحبه طراحی شده و بررسی اسناد انجام گرفته است.نمونه گیری از اعضا جهت تکمیل پرسش نامه تصادفی است و با همه اعضای هئیت مدیره ،بازرسان و مدیر عامل مصاحبه هدفمند و طراحی شده انجام گرفته است.تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل محتوا و بهره گیری از الگوی به کارگیری قیاسی مقوله ها انجام گرفته است تا در نهایت ،به نظریه ای زمینه ای بینجامد.نظریه ای که بتواند بای افزایش مشارکت اعضا در تعاونی های مصرف کارمندی به کار گرفته شود.راه کارهای پیشنهادی برای افزایش مشارکت اعضا در شرکتهای تعاونی مصرف کارمندی،با رویکرد افزایش سرمایه اجتماعی در دو شکل شناختی و ساختاری در حوزه های دارای زمینه و ظرفیت تحقق مشارکت اعضا در این نوع شرکتها،ارائه شده استhttp://www.jss-isa.ir/article_22374_acac5c6de9ef2cea88ac8466aabfccc8.pdfانجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36535120120301Gender identity disorders (heterosexual) with Takyr on the family: a comparative study referred to Kerman Welfare Organizationبررسی اختلال هویت جنسیتی(دگر جنس خواهی) با تاکیر بر نقش خانواده:مطالعه تطبیقی مراجعه کنندگان به سازمان بهزیستی استان کرمان17620822375FAلیلا یزدان پناهاستادیار گروه علوم اجتماعیفاطمه صمدیانکارشناس ارشد جامعه شناسیJournal Article20161030مقاله حاضر به موضوع اختلال هویت جنسیتی با تاکید بر ویژگی های خانوادگی افراد دارای این اختلال،در مقایسه با افراد بهنجار،می پردازد.هویت ابعاد مختلفی دارد که یکی از آنها هویت جنسیتی است که در سنین کودکی کسب می شود و عوامل و شرایط خاصی، مخصوصا در بستر خانوداه،در شکل گیری آن نقش دارد.اختلال هویت جنسیتی که عبارت است از :"تمایل پایدار به تعلق به جنس مقابل یا ناراحتی مفرط از جنسیت تعیین شده و نقش جنسی نسبت داده شده به فرد"،وضعیتی نادر است،اما بی توجهی به آن می تواند پیامدهای ناگواری برای فرد،خانواده و جامعه داشته باشد.هدف اصلی مقاله:مطالعه ویژگیهای فردی،خانوادگی و .... افراد مبتلا به اختلال یاد شده در استان و شهر کرمان بوده است.برای رسیدن به هدف پژوهش همه افراد دارای اختلال هویت جنسیتی که مراجعه کنندگان به سازمان بهزیستی استان کرمان را در بر میگیرند(15 نفر) انتخاب شدند.افراد مذکور در سازمان یادشده دارای پرونده های مخصوص با پرسش نامه های پرشده استاندارد هستند و و جود اختلال در آنها با معاینات پزشکی مخصوص محزر شده است.این تحقیق از نوع نیمه آزمایشی است.آزمودنی های ذکر شده که صفت اصلی آنها دارا بودن اختلال است،به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند و 15 نفر از افرادی که فاقد اختلال بودند با روش همسان سازی به عنوان گروه گواه مورد بررسی قرار گرفتند.داده های اصلی ضمن مصاحبه با هر دو گروه و همچنین تحلیل پرونده های افراد دارای اختلال جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته های پژوهش نشان داد،که در متغیرهای مختلف فردی و خانوادگی،نظیر نوع رفتار والدین در دوران کودکی،برخورد با کودک در زمینه یادگیری الگوهای رفتاری مناسب جامعه،همراهی عاطفی اعضای خانواده،آمیختگی عاطفی،ارتباط موثر اعضا در درون خانواده،تجربه سواستفاده جنسی و استفاده از لباس ها،آرایش و رفتار جنس مخالف در کودکی،بین گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد.
http://www.jss-isa.ir/article_22375_9f1834d329e14fa7977105f6fe9d42b2.pdf