انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923تحلیل فرایند استعلای گفتمان اسلامگرا در انقلاب اسلامی 135742626751FAمسعود اخوان کاظمیدانشیار علوم سیاسی- دانشگاه رازی0000-0003-4129-9689رضا دهقانیکارشناس ارشد علوم سیاسیJournal Article20170807رخداد انقلاب اسلامی ایران، بهمنزلة رویدادی کمنظیر در سالهای پایانی قرن بیستم، توجه بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران حوزة علوم اجتماعی و سیاسی را به خود جلب کرد. ازاینرو، برای مطالعة این پدیده، از نظریات و رویکردهای گوناگون بهره گرفته شد. اکثر این نظریات به بررسی چگونگی شکلگیری رخداد انقلاب معطوف شدهاند و تحلیل چرایی سلطة گفتمان اسلامگرا، بهطور نظاممند، کمتر در کانون توجه قرار گرفتهاست. تحلیل گفتمان، بهویژه خوانش لاکلا و موف، بهدلیل دارابودن قابلیت تحلیل موضوعات کلان اجتماعی، فرصت ویژهای برای تبیین چرایی چیرگی و افول گفتمانها بهطور نظاممند و هدفمند در حوزة مطالعات جامعهشناسی سیاسی فراهم آوردهاست. با بهکارگیری مفاهیم گفتمان لاکلا و موف، این پژوهش درصدد تبیین چرایی چیرگی گفتمان اسلامگرا در انقلاب اسلامی ایران برآمدهاست. مدعای این مقاله این است که گفتمان اسلامگرا با اتکا به عاملان سیاسی خود و بهرهگیری از فرایند دوگانة برجستهسازی و حاشیهرانی، قابلیت دسترسی، اعتبار و عامگرایی، توانست در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی، موقعیتی مسلط را نسبت به دو گفتمان دیگر، برای خود ایجاد کند.انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923تحلیل جامعهشناختی رابطه سبک زندگی و هویت ملی (نمونهای مطالعاتی در چهار شهراستان لرستان)275226752FAنورالدین اله دادیعضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیامنورمحمد جواد زاهدیعضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیامنورهوشنگ نایبیعضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهرانشهناز صداقت زادگانعضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه پیامنورJournal Article20170807هویت ملی یکی از مقولههای بسیار مهم و اساسی است که در سالهای اخیر هم در ادبیات سیاسی، اجتماعی و هم در سیاستگذاریهای فرهنگی به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است. سبک زندگی از جمله عوامل مهمی است که تأثیر <br /> تعیینکنندهای بر هویت ملی دارد. برخلاف جامعه سنتی در جامعه معاصر به واسطه ظهور جامعه مصرفی، سبک زندگی و تعین بخشی آن در حوزههای دیگر و از جمله هویت ملی اهمیت بیشتری یافته است. این مقاله به دنبال تبیین رابطه میان سبک زندگی و هویت ملی در چهار شهر استان لرستان شامل خرم آباد، بروجرد، دورود و الشتر است. استراتژی این تحقیق قیاسی و از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان میدهد که سبک زندگی مدرن به شکل مستقیم 5/0 درصد و ملی تأثیر میگذارد. همچنین در زمینه تأثیر سبک زندگی بر روی دینداری نتایج نشان میدهد که سبک مدرن 7/0- درصد منفی بر روی دینداری تأثیر میگذارد و سبک سنتی 19/0 درصد بر روی دینداری تأثیر میگذارد. بنابراین سبک زندگی مدرن و سنتی به صورت غیر مستقیم و از طریق دینداری نیز بر هویت ملی اثر گذارند. علاوه بر آن در زمیته تأثیر دینداری بر روی هویت ملی نیز دینداری به شکل مستقیم 21/0 درصد بر هویت ملی تأثیر میگذارد.
سبک سنتی 33/0 درصد بر هویت انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923عوامل اجتماعی مؤثر بر تبدیل سفال از "صنعت" به "هنر" در ایران547926753FAاعظم راودراداستاد گروه ارتباطات دانشگاه تهرانعاطفه فاضلدانشجوی دکترای هنراسلامی، دانشگاه هنراسلامی تبریزJournal Article20170807مقالة حاضر برای پاسخ به اینپرسش تدوین شدهاست که چگونه سفال از حوزة وسائل زندگی عامة مردم، به حوزة هنر وارد شد. ازمنظر جامعهشناسی هنر، عوامل اجتماعی مختلفی درکارند تا برخی محصولات فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه، محصول هنری تلقی شوند و برخی دیگر غیرهنری. سفال و سفالگری در ایرانِ گذشته صنعت تلقی میشد و در خانههای مردم بهمنزلة ابزار زندگی بهکار میرفت، اما امروز محصولات سفالی کاربرد کمتری بهمثابة وسیله دارد. امروزه، سفالگری نوعی هنر تلقی میشود که به دو دستة هنر عامه و هنر زیبا تقسیمپذیر است. مقالة حاضر، با مروری بر سیر تاریخی تحولات سفال، عوامل اجتماعی مؤثر بر اینتغییرات را مطالعه میکند.
روش تحقیق مقاله کیفی و متشکل از دو تکنیک اسنادی و مصاحبه است. یافتههای تحقیق نشان داد از زمانیکه ظروف سفالی بهدلیل ورود ظروف چینی از شمار ابزار خانگی خارج شدند، درمعرض ازبینرفتن و فراموششدن قرار گرفتند. ازآنجاکه اینظروف بخشی از مؤلفههای فرهنگی و هویتی جامعه را در طول سالیان تشکیل میدادند، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با حفظ آنها بهمنزلة میراث فرهنگی از نابودی کلی این صنعت دستی جلوگیری کنند. فرهنگی، آن را به حوزة هنرهای زیبا وارد کردند و در عمل نیز موجب شکلگیری آثار سفالین کاملاً هنری شدند که در گالریهای هنری بهنمایش درمیآینددرنتیجه، بهتدریج، با فعالیتهای تبلیغی و انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923تحلیل گذار تجرد زنان و مردان در ایران طی سالهای 1345 تا 13908010926754FAعلی رحیمیکارشناسارشد جمعیتشناسی و کارشناس پژوهشی گروه مطالعات خانواده، ازدواج و طلاق در مؤسسۀ مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشورشهلا کاظمیپوردانشیار جامعهشناسی و عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشورحجیه بیبی رازقینصرآباداستادیار جمعیتشناسی و عضو هیئت علمی مؤسسۀ مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشورJournal Article20170807وضع زناشویی یکی از جنبههای اساسی ساختِ جمعیت است که تحول شاخصهای مربوط به آن میتواند بر بسیاری از مؤلفههای جمعیتی، ازجمله خانواده و کارکردهای آن، اثرگذار باشد. در اینمطالعه، با تحلیل ثانویة دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور، چگونگی تغییرات وضعیت تجرد مردان و زنان طی سالهای 1345 تا 1390 به صورت مقطعی و نسلی بررسی و درباب زمینههای مرتبط با اینتغییرات بحث شدهاست. نتایج بررسی مقطعی نشان میدهد که طی سالهای پیشگفته، درصد مجردها در گروههای مختلف سنی زنان و مردان افزایش یافته و بهطورکلی، ازدواج هر دو جنس با تأخیر مواجه شدهاست. البته، در زنان، علاوهبر برجستهبودن تأخیر، الگوی سنی ورود به ازدواج نیز بیش از مردان دستخوش تغییر شدهاست. نتایج بررسی نسلی نیز نشان میدهد که هرچه از نسلهای قدیمی بهسمت نسلهای جدید پیش میرویم، چهار تغییر اساسی در وضعیت تجرد رخ میدهد: 1. در هردو جنس، در سنین متناظر نسلها، بر درصد مجردها افزوده میشود؛ 2. با افزایش درخور توجه درصد تجرد زنان این سنین کاسته میشود؛ 3. سهم ازدواجهای نزدیک به سن تجرد قطعی و نیز درصد تجرد قطعی در هردو جنس (مخصوصاً در زنان) افزایش مییابد و اختلاف درصد تجرد قطعی بین مردان و زنان بیشتر میشود؛ 4. با وجود برخی تفاوتها، وضعیت تجرد (درصد افراد هرگز ازدواجنکرده) زنان بهسمت همگرایی با مردان پیش میروددر سنین اولیۀ ازدواج (15 تا 19 سالگی)، از تفاوت بین درصد تجرد مردان و زنان در انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923«ضرورت» و «امکان» سنجش دینداری11013126755FAعلیرضا شجاعیزنداستادیار دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20170807کثرت تحقیقات انجامشده با موضوع «سنجش دینداری» و تداوم روبهگسترش آن نشان میدهد که مسئلهای به نام ضرورت و امکانِ سنجش دینداری چندان موضوعیت ندارد؛ درعینحال، مانع از تردیدافکنی در آنها و بازنگری در مقدمات بدیهی انگاشتهشدهاشان نبوده و نیست. بررسی تردیدها و وارسی مجددِ موضوع نشان داد که سنجش دینداری واجد «ضرورتی جامعهشناختی» است؛ درعینحال که ممکن است بهکار مروّجان دینی و کارگزاران دولتی در حکومتهای دینی نیز بیاید. «امکانِ» این سنجش نیز با وجود ویژگیهای موضوعی و محدودیتهای روشی و ابزاری، بهکلی منتفی نیست؛ هرچند که انتظار از آن را با توجه به مقدورات جامعهشناسی باید تعدیل کرد. وارسیِ مسئله از منظر دینی نیز نشان داد که با وجود برخی حساسیتهای دینی به تجسس در احوال دیگران، اینکار با رعایت برخی شروط جایز و بلکه مفید و لازم است؛ بنابراین، میتوان برخی مؤیدات دینی نیز برای آن پیدا کرد. «بررسی ضرورت و امکان سنجش دینداری»، در عین پاسخگویی به تردیدهای مطرح در اینباب، کمک کرد تا انتظارات از نتایج حاصل از سنجش دینداری واقعی و متواضعانه شود.
انجمن جامعهشناسی ایرانمجله مطالعات اجتماعی ایران2008-36539320150923مسائل روش شناختی در مرور نظام مند همراه با ارزیابی مقالات ایرانی مبتنی بر این روش13216026756FAمهدی عباسیدانشجوی دکترای سیاست گذاری فرهنگی دانشگاه خوارزمیسیدحسین سراج زادهدانشیار دانشگاه خوارزمیJournal Article20170807یکی از مهمترین اتفاقاتی که در قرن گذشته بهوقوع پیوسته و در قرن حاضر نیز ادامه دارد، نهضت تولید مستندات و مکتوبات علمی در حیطههای مختلف است. اما، آنچه در اینمیان از اهمیت بسزایی برخوردار است، روش و میزان بهرهگیری از این مستندات است. "مرور نظاممند" از مهمترین روشهایی است که برای استفاده از مستندات علمی تولیدشده در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفتهاست، اما بهکارگیری اینروش در بین پژوهشگران علوم اجتماعی و فرهنگی در ایران بسیار محدود بودهاست. اینموضوع غالباً ناشی از ناآشنایی پژوهشگران با جنبههای روششناختی مرور نظاممند و نیز فقدان انباشت مقالات و مستندات در حوزهها و موضوعات این قلمرو است.
مقالة حاضر، با اشاره به انواع مرور و تفاوتهای آنها، روش مرور نظاممند را معرفی <br /> میکند، اهمیت آن را برای پژوهشگران و سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی توضیح میدهد، محدودیتهای آن را به بحث میگذارد، تا باب چنین مباحثی گشوده شود و کمبودی که در اینزمینه وجود دارد تا حدی جبران شود. سپس، 52 مقالة علمیـ پژوهشی فارسی نمایهشده در حوزة علوم اجتماعی و فرهنگی را، که از روش مرور نظاممند و فراتحلیل استفاده کردهاند، نقد و ارزیابی میکند. ارزیابی برمبنای سهملاک اساسی اینروش، یعنی جامعیت، شفافیت، و سازمانیافتگی، انجام شدهاست. نتایج ارزیابی حاکی از آن است که اغلب مقالات تحت بررسی بهطور معناداری به اصول اساسی مرور نظاممند وفادار نبودهاند که علت آن غالباً آشنایی ناکافی با مسائل روششناختی است. هدفها، کارآیی، نحوة انجام آن را تشریح میکند، و درنهایت، مسائل و