نوع مقاله : علمی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام‌نور

2 کارشناس‌ارشد جامعه شناسی

چکیده

رفتار بیماری به‌مثابۀ فرایندی مشتمل بر مراحل ادراک علائم، اسناد معنا، بیان، واکنش‌های مقابله‌ای و رفتار کمک‌جویی است. ناباروری یکی از بیماری‌هایی است که رفتار بیماری آن بیش از دیگر عوامل تابعی از متغیرهای اجتماعی و فرهنگی است. با علم به اهمیت مسئلة فرزندآوری، مقالة حاضر ازمنظر جامعه‌شناسی پزشکی به بررسی رفتار بیماری زنان نابارور استان مازندران می‌پردازد. برای تحلیل رفتار بیماری (ادراک بیماری و ابعاد آن) از مدل عقل سلیم لونتال، برای تبیین رفتار کمک‌جویی از مدل رفتار کمک‌جویی گونای و نیز برای بررسی تأثیر وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی بر هریک از ابعاد ادراک بیماری و رفتار کمک‌جویی از مدل درمان‌جویی لین وایت استفاده شده است. مطالعة حاضر به روش پیمایشی و به صورت مقطعی دربارة 95 زن نابارور مراجعه‌کننده به مراکز درمان ناباروری استان مازندران که به صورت تصادفی انتخاب شده‌اند اجرا شده است. ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه همراه با مصاحبه بود. از پرسش‌نامة اصلاح‌شدة ادراک بیماری (IPQ-R) و مقیاس مکان کنترل سلامت برای سنجش متغیرهای تحقیق بهره گرفته شده است. نتایج نشان می‌دهد بیشتر افراد تحت بررسی (59 درصد) دارای کیفیت ادراک بیماری درحد متوسط هستند. درباب رفتار کمک‌جویی نیز نتایج بررسی نشان داده است 87 درصد افراد رفتار کمک‌جوییمدرن دارند. نتایج حاکی از رابطة معنی‌دار برخی ابعاد ادراک بیماری و وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی است .

کلیدواژه‌ها

بیان  مسئله

از زمانی که محدودیت‌های اقتصادی در زمینۀ مراقبت‌های بهداشتی-درمانی کاهش یافت، چنین فرض می‌شد که همۀ کسانی که به مراقبت پزشکی نیاز دارند، با ارائه‌کنندگان خدمات پزشکی مشاوره خواهندکرد (مسعودنیا، 1389: 311)؛ چراکه مدل انگارة سنتی پزشکی برآن بود که بیماری ضایعه‌ای است در بدن انسان که دوگونه شاخص پدید می‌آورد. این شاخص‌ها که نشان‌دهندۀ وجود بیماری است عبارت‌اند از: نشانه‌ها[1] و علائم[2]. ازهمین‌رو، پزشک کارآگاهی است که از شواهد بیرونی به وجود بیماری پی‌می‌برد. در این انگاره، از بیمار خواسته می‌شود نشانه را نزد پزشک بیاورد و آن را به او گزارش کند (آرمسترانگ، 1370: 26). ازاین‌رو، اعتقاد بر این بود که فرایند بیماری مشخص است و اغلب افراد می‌توانند تشخیص دهند که سالم هستند و اقلیت دیگری نیز از بیماری‌شان آگاهی دارند، زیرا می‌توانند علائم بیماری‌شان را احساس و اهمیت آن را درک و به پزشک مراجعه کنند (مسعودنیا، 1389: 311). اما مشخص شد که افراد از نشانه‌ها همچون محرک‌هایی برای کمک‌گرفتن بهره نمی‌جویند و آنچنان‌که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند. این بیماران هستند که تصمیم می‌گیرند نشانه‌ای را جدی بگیرند یا خیر، آنها هستند که در وهلة اول نخست قضاوت می‌کنند که چه چیز را باید نشانه به‌حساب آورند. شمار بسیار کمی از نشانه‌هایی که افراد گزارش می‌دهند عملاً به مراجعه به پزشک می‌انجامید؛ به‌این‌ترتیب چنین می‌نماید که بیماران باید پیش از تصمیم‌گیری برای مشورت با پزشک، نشانه‌ها را به‌گونه‌ای تفسیر و ارزیابی کنند (آرمسترانگ، 1370: 27-31). درمجموع، «آنچه تاکنون در پرتو مطالعات متعدد روشن شده این است که برخورد افراد مختلف با علائم یا خود بیماری در فرایند بیماری متفاوت است. آنها برحسب اینکه در چه موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی باشند، ادراک‌های متفاوتی از علائم بیماری دارند (موس و دیگران، 1996؛ هیجمن، 1998؛ وینمن و پتریه، 1997؛ مورفی، 2002)؛ تظاهرات شناختی متفاوتی از بیماری دارند (هورمن و دیگران، 2000؛ لونتان و کامرون، 2001)؛ معنای متفاوتی به علت و پیامدهای احتمالی علائم نسبت می‌دهند (تیلور، 1983؛ زولا، 1966؛ ساچمن، 1965؛ پیلوفسکی، 1984)؛ راهبردهای مقابله‌ای متفاوتی برای غلبه بر بیماری اتخاذ می‌کنند (اسنایدر، 1999؛ زیدنر و اندلر، 1998؛ فولکمن و لازاروس، 1988)؛ اقدام‌های درمانی متفاوتی دربارة علائم بیماری انجام می‌دهند (آندرسن، 1995؛ مکانیک، 1995)؛ و الگوهای کمک‌جویی متفاوتی برای جست‌وجوی مراقبت‌های درمانی دارند» (هایران و کاراووس، 2000؛ مک‌کینلی و دیگران، 2000 به نقل از مسعودنیا، 1389: 312). ازاین‌رو، مفهوم رفتار بیماری شیوة مفیدی است برای فهم و توصیف عوامل روان‌شناختی، اجتماعی و فرهنگی درباب اینکه افراد چگونه بدن خود را پایش می‌کنند، علائمشان را تعریف و تفسیر می‌کنند، خودشان را بیمار می‌یابند، و اقدام‌های درمانی خاصی اتخاذ می‌کنند (مکانیک، 1987؛ همان: 313).

نتایج مطالعات اکتشافی درباب علت‌شناسی بیماری و بازخوردهای اجتماعی آن، در استان مازندران، حاکی از آن است که افرادی که بیمار می‌شوند، در مواردی به نشانه‌ها بی‌توجهی می‌کنند و بیماری را سطحی می‌دانند و آن را به خستگی و فشار عصبی نسبت می‌دهند و اقدام خاصی انجام نمی‌دهند و به‌اصطلاح تحمل می‌کنند یا بیماری را حاصل چشم‌زخم یا وجود ارواح پلید و اجنه می‌دانند و به افراد دعانویس یا امامزاده‌ها پناه می‌برند تا با خواندن دعا و اعمال مخصوص سحر و جادو بیماری از بین برود. در مواردی نیز، بیماری را ناشی از ورود عوامل بیماری‌زایی چون ویروس، انگل و... به بدن می‌دانند، اما اقدام جدی نمی‌کنند و درصدد درمان خانگی و خوددرمانی[3] برمی‌آیند و در مواردی چند (مثل طولانی‌شدن دورة بیماری، تغییر در علائم حیاتی، اصرار اطرافیان و...) به پزشک عمومی یا متخصص مراجعه می‌کنند. درمجموع «اقدامات درمانی افراد می‌تواند شامل درمان خرافی‌- سنتی یا درمان علمی و پزشکی به صورت نادرست مثل خوددرمانی باشد. این عوامل ازجمله موانعی هستند که درمان بیماری‌ها تحت نظر پزشک و استفاده از روش‌های مناسب پزشکی را با مشکل روبه‌رو می‌سازد و از موانع عمده در مراجعة بیماران برای دریافت خدمات بهداشتی-درمانی از مراکز مربوطه می‌باشد» (بزرگ‌نژاد، 1388: 38).

ناباروری زنان به‌مثابة بیماری و رفتار ناشی از آن، اگرچه در حوزة علوم پزشکی مطرح بوده است، به‌عنوان توقع اجتماعی برآورده‌نشده، نیاز و مشکلی اجتماعی و خانوادگی نیز مطرح است و به‌مثابة جریانی مشترک در حوزۀ علوم پزشکی و علوم اجتماعی قرار می‌گیرد. براساس آمارهای موجود حدود 50 تا 80 میلیون نفر در سراسر جهان نوعی ناباروری را تجربه می‌کنند (کامهایر و دیگران، 1373). در ایران سالانه حدود 750هزار ازدواج ثبت می‌شود (ذاکر مشفق، 1387 به نقل از سالنامة آماری، 1385: 308) که طبق تخمین سازمان جهانی بهداشت[4] و آمار مراکز تخصصی ناباروری ایران 10 تا 15 درصد این زوج‌ها با مشکل ناباروری مواجه می‌شوند (ذاکر مشفق، 1387). مواجه‌شدن با ناباروری بر زندگی زوجین تأثیر بسزایی دارد و افراد مبتلا درمعرض مشکلات زیادی قرار می‌گیرند (خداکرمی و دیگران، 1388). این معضل سومین عامل طلاق در کشور است (ذاکر مشفق، 1387 به نقل از ایرانیان یوکا، 2007)؛ چراکه نزد ایرانیان ازدواج و فرزندآوری از اهمیت خاصی برخوردار است. ایرانیان داشتن فرزند را عامل حفظ بنیان خانواده و بقای نسل و نیک‌بختی اجتماعی می‌دانند (علوی، 1377: 51). طبق آمارها در ایران، زنان و مردان به‌یک‌اندازه با این مشکل روبه‌رو هستند؛ به‌طوری‌که 35 درصد ناباروری مربوط به مردان و 35 درصد دیگر مربوط به زنان، 20 درصد مربوط به عوامل ناشناخته و 10 درصد مربوط به عوامل قابل پیشگیری است (ذاکر مشفق، 1387 به نقل از رازقی، 1384: 92). ازآنجاکه ناباروری در اغلب جوامع، در ابتدای مراحل تشخیص به زن نسبت داده می‌شود و بچه‌دارنشدن مشکلات زیادی برای زن ایجاد می‌کند، در ایران نیز فرزندآوری جزئی از پایگاه و هویت زن در خانواده و جامعه محسوب می‌شود. زنان با مسائل و مشکلات بیشتری نسبت به مردان روبه‌رو می‌شوند (خداکرمی و دیگران، 1388). ازسوی دیگر، زنان به علت محدودیت سنی برای باروری بیشتر از مردان آسیب‌پذیرند و عموماً بیشتر از مردان درگیر برنامه‌های تشخیص و درمان ناباروری‌اند (ذاکر مشفق، 1387). ازهمین‌رو، وقتی زنی با مشکل نازایی مواجه می‌شود ممکن است رفتارهای بیماری مختلفی نشان دهد، از درمان طبی گرفته تا درمان‌های غیرطبی (خداکرمی و دیگران، 1388).

در استان مازندران، این بیماری شیوع بسیاری دارد و نرخ شیوع آن به 25 درصد می‌رسد که با میانگین جهانی که 12 تا 15 درصد است فاصلة زیادی دارد.[5] با توجه به شیوع بالای ناباروری و نیز اهمیت اجتماعی فرزندآوری، شناخت رفتار بیماری در زمینة ناباروری، به‌خصوص ناباروری زنان، از اهمیت جامعه‌شناختی ویژه‌ای برخوردار است. در این مطالعه سعی کرده‌ایم به دو پرسش کلی پاسخ دهیم: 1. فرایند ادراک زنان نابارور استان مازندران از نازایی‌شان چگونه است؟ 2. آنها چه رفتار کمک‌جویی را انتخاب می‌کنند و چه عواملی در انتخابشان تأثیر دارد؟

 


ملاحظات مفهومی دربارۀ رفتار بیماری ناباروری

1. بیماری:[6] پزشکان بیماری را «حالتی از سلامتی نامناسب می‌دانند که توسط خود شخص مشخص و به کمک پزشک، نوع آن تشخیص و درمان می‌شود» (مشکانی، 1383: 404). اما در کتاب‌های جامعه‌شناسی پزشکی در تعریف بیماری باید عوامل زیستی، روانی و اجتماعی را با هم درنظر گرفت (محسنی، 1388: 72). درمجموع، شناسایی حالتی مانند بیماری، بدون درنظرگرفتن احساس ضرورت درمان، که نتیجة آنی شناسایی بیماری است، امکان‌پذیر نیست. ازاین‌رو، محققان وابستگی این عنوان را (بیماربودن) با ایدئولوژی‌های اجتماعی مسلط، و تحول تاریخی و شناسایی آن را ازجهت مفاهیم پزشکی، اخلاقی و قانونی کانون توجه قرار داده‌اند (همان: 73).

2.رفتار بیماری:[7]نخستین‌بار مکانیک و ولکارت (1961) این اصطلاح را ابداع کردند (یانگ،[8] 2004). این مفهوم به‌معنای تبیین فرایند رسیدن بیماران به پزشک است (مکانیک و ولکات، 1961). به بیان دیگر، رفتار بیماری اصطلاحی است که به «شیوه‌های مختلف درک نشانه‌ها، ارزیابی و عمل (یا عمل‌نکردن) درمورد آنها ازسوی افراد گوناگون اطلاق شده است» (آرمسترانگ، 1370: 29 به نقل از مکانیک، 1962). کلیمن و همکاران نیز رفتار بیماری را شیوه‌های پاسخ‌دهی مردم به نشانگرهای بدنی تعریف می‌کنند (مشکانی، 1383: 51) .

3. رفتار بیماری بهمثابۀ یک فرایند: منظور از رفتار بیماری به‌مثابۀ یک فرایند عبارت است از اینکه بیماران بعد از بروز علائم، مراحلی نظیر ادراک علائم، اسناد معنا، بیان و انتقال علائم، و درنهایت، مرحلة رفتار کمک‌جویی را پشت‌سر می‌گذارند. البته ممکن است مسیر منظمی از یک مرحله به مرحلۀ دیگر وجود نداشته باشد و کنش متقابل دوسویه‌ای بین مراحل و عناصر مختلف رفتار بیماری به‌وجود آید. تمرکز پژوهش حاضر بر مرحلة اول رفتار بیماری (ادراک علائم) و مرحلۀ آخر آن (رفتار کمک‌جویی) است که در ادامه به تعریف آنها می‌پردازیم.

3. 1. ادراک علائم:[9] «فرایند رفتار بیماری به طور معمول زمانی شروع می‌شود که تغییرات چشمگیری در عملکرد جسمانی فرد ایجاد شود؛ به‌گونه‌ای‌که این تغییرات نشانه‌های عدم سلامت تفسیر شوند. برای آنکه تغییر در عملکرد بدن علامت تفسیر شود، فرد باید به این نتیجه برسد که تغییر مزبور تاحدی نابهنجار است. ادراک یک احساس به صورت علامت فقدان سلامت مستلزم طبقه‌بندی تجربه‌ها و دادن معنا به آنهاست. درواقع، مجموعة تجربه‌های گذشتة افراد دربارة بیماری خود و دیگران، مبنای این تفسیرها قرار می‌گیرد. این تفسیرها بر ادراک فرد تأثیر می‌گذارند؛ به‌گونه‌ای‌که فرایندهای ادراک و معنابخشی به علائم، با ارزش‌ها و باورهای فرد درهم می‌تنند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند (کاسل و کوب، 1966). ادراک بیماری اغلب با تجربۀ خود بیمار از بیماری‌اش شروع می‌شود. همان‌گونه که افراد برای تبیین و پیش‌بینی وقایع تصاویر یا بازنمودهایی از جهان خارج می‌سازند، بیماران نیز الگوهای شناختی مشابهی دربارۀ تغییرات جسمانی‌شان می‌سازند (وینمن و پتریه، 1997)» (نقل از مسعودنیا، 1389: 317-353).

3. 2. رفتار کمکجویی:[10] «عبارت است از مجموعه فعالیت‌هایی که با هدف اصلاح یا رفع اختلال ادراک‌شده در زمینۀ وضعیت سلامت فرد صورت می‌گیرد (کریسمن، 1977). به طور معمول، فرد بعد از مراحل تعریف، تفسیر و ارزیابی علائم و اتخاذ شیوه‌های خاص مقابله، به طرح‌ریزی کنش‌ها و اقدام‌های درمانی دست می‌زند. یکی از راهبردهای پاسخ به علائم، طرح اقدام درمانی است. اقدام درمانی، ممکن است ترکیبی از خودمراقبتی، مراقبت ازسوی خانواده، مراقبت ازسوی درمانگران محلی و تخصصی باشد» (مسعودنیا، 1389: 317-353).

4.  ناباروری:[11]قبل از پرداختن به تعریف‌های ناباروری و ارائة تعریفی راهبردی، به طرح و بررسی اختلاف دیدگاه محققان در تلقی ناباروری به‌مثابة بیماری[12] یا وضعیت[13] پرداخته می‌شود. در بیمه‌ ناباروری، به‌جای بیماری، وضعیت درنظر گرفته می‌شود. این واقعیت ازسویی به دلیل مدت‌زمان طولانی‌ای است که ناباروری تشخیص داده می‌شود و با هزینة گزاف تحت درمان قرار می‌گیرد؛ ازسوی دیگر، به دلیل دخالت عامل‌های روان‌شناختی به‌جای عوامل جسمانی و نشانه‌های فیزیکی است. اما بسیاری ناباروری را بیماری دستگاه‌های تولیدمثلی در زن و مرد می‌دانند که باعث ناتوانایی در بارداری یا حمل منجربه تولد نوزاد زنده می‌شود. از دیدگاه آرونسون، این تعریف از ناباروری کمک شایانی به تلقی ناباروری به‌مثابة بیماری می‌کند (عظیمی، 1387 به نقل از آرونسون، 2000: 6). برک عدم وقوع بارداری را پس از یک‌سال مقاربت بدون جلوگیری ناباروری می‌داند (برک، 1387: 948). لین وایت، علاوه‌بر بارورنشدن زوجین در زمانی مشخص درضمن داشتن روابط جنسی منظم و کنترل‌نشده، ادراک زوجین از این وضعیت و اقدام به کمک‌جویی را از شروطی می‌داند که شخص با وجود آن بیمار نابارور تلقی می‌شود (وایت، 2006). گفتنی است محققان درجهت دست‌یابی به اهداف تحقیقی، تعریف لین وایت (2005) و برک (1387) از ناباروری را مدنظر قرار داده‌اند.

4. 1.علتهای زنانة ناباروری: شایع‌ترین علت‌های ناباروری زنان عبارت‌اند از کاهش ذخیرة تخمدانی، اختلالات تخمک‌گذاری (عامل تخمک‌گذاری)، آسیب لوله‌ای، انسداد یا چسبندگی‌های جنب لوله‌ای (شامل اندومتر‌یوز با شواهدی از چسبندگی‌های لوله‌ای یا صفاقی)، عوامل رحمی، بیماری‌های سیستمیک (شامل عفونت‌ها یا بیماری‌های مزمن مانند بیماری خودایمنی یا نارسایی مزمن کلیوی)، عوامل مربوط به دهانة رحم و عوامل ایمونولوژیک و عوامل توضیح‌داده‌نشده (شامل اندومتریوز بدون شواهدی از چسبندگی‌های لوله‌ای یا صفاقی). همچنین بین سن زن و کاهش باروری رابطه وجود دارد؛ به‌طوری‌که کاهش قابلیت باروری از اوایل سی‌سالگی شروع می‌شود و در اواخر آن سرعت می‌گیرد (برک، 1387: 954-955؛ برک و نواک، 1391). ناباروری می‌تواند با عواملی ازجمله قرارگرفتن درمعرض مواد شیمیایی، مصرف برخی داروها، ابتلا به برخی بیماری‌های ایجادکنندة نازایی، تغذیة نامناسب و آلودگی هوا و... رابطه داشته باشد (ذاکرمشفق، 1387 به نقل از ایرانیان یوکا، 2007). «سایر علت‌های ناباروری در زنان را می‌توان عوامل زیر دانست: مشکلات تیروئید (پرکاری یا کم‌کاری تیروئید) که می‌تواند باعث ناباروری شود. برخی از سرطان‌ها اغلب به‌شدت باروری زنان را مختل می‌کنند. پرتودرمانی و شیمی‌درمانی ممکن است توانایی زن را برای تولیدمثل تحت تأثیر قرار دهد. بیماری کلیوی یا دیابت، همچنین ناهنجاری‌های ژنتیکی می‌تواند بر قدرت باروری زنان تأثیر منفی داشته باشد».[14]

 

پیشینة تجربی

در زمینةمطالعات انجام‌شده در حوزۀ رفتار بیماری می‌توان به پژوهش مسعودنیا (1384) اشاره کرد که با هدف شناخت تأثیر طبقة اجتماعی بر جنبه‌های مختلف رفتار بیماری، درقالب الگوی خودگردانی لونتال و همکاران صورت گرفته است.نتایج پژوهش نشان می‌دهد که دربارة اولین مرحله از فرایند رفتار بیماری، یعنی ادراک بیماری، تفاوت معناداری بین سه طبقة اجتماعی وجود دارد. در زمینة کمک‌جویی مدرن تفاوت معناداری میان سه طبقه مشاهده نشد. در کمک‌جویی سنتی نتایج تحقیق تفاوت معناداری را بین سه طبقه نشان داد. این مطالعه نشان داد که متغیر طبقة اجتماعی ازطریق ادراک و تفسیر بیماران از علائم بیماری، بر دو مرحلة دیگر فرایند رفتار بیماری، یعنی شیوه‌های کنارآیی و الگوهای کمک‌جویی اثر می‌گذارد. به‌این‌ترتیب، یافته‌های این پژوهش مسیر علی الگوی خودگردانی لونتال و همکاران را تأیید می‌کند.

در زمینة آخرین مرحله از رفتار بیماری می‌توان به مطالعاتی در حوزة درمان‌جویی افراد نابارور اشاره کرد. عظیمی (1387) در پژوهش خود نشان می‌دهد افراد نابارور تمایل بیشتری (79درصد) به گزینش الگوهای  مدرن درمانی دارند. اما گونتوپالی و چن‌چل گودم (2000) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که مراجعة افراد نابارور به پزشکان متخصص، برخلاف مراجعه‌شان به پزشک سنتی و به‌ویژه دعانویسان، به‌ندرت اتفاق می‌افتد (عظیمی، 1387). در بررسی بهاتی (1999) آمده است که افراد نابارور دامنة متفاوتی از روش‌های درمانی، چون مراجعه به پزشکان متخصص، دعانویسان، طب سوزنی و... را تجربه می‌کنند (عظیمی، 1387 به نقل از بهاتی، 1999). گونای نیز به بررسی اقدامات سنتی و مدرن زوجین نابارور ترکیه می‌پردازد. داده‌ها نشان می‌دهد 5/92درصد از زنان نابارور و 72درصد از همسرانشان از پزشک برای درمان ناباروری‌شان کمک خواسته بودند. 91درصد از زنان و 36درصد از همسرانشان از مداخله‌های درمانی جدید و فناوری‌های مرتبط با آن استفاده کرده‌اند. 61درصد به دنبال روش‌های سنتی درمان بودند که این میزان در زنان بیشتر از مردان بوده است (گونای، 2005). وایت در پژوهشی به آزمون الگوی کمک‌جویی در ناباروری می‌پردازد. در این پژوهش، آنها الگوی کمک‌جویی را، که از دو دسته وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی اثر می‌پذیرد، در افراد نابارور آزمودند و در نتیجه‌گیری بر صحت الگو و عناصر آن تأکید و نیز تأیید کردند که عناصر شناختی نقش مهمی در درمان‌جویی و گزینش الگوهای درمان دارد (وایت، 2005).

 

چارچوب نظری

الگوها و نظریه‌های رفتار بیماری به دو دستۀ کلان و خرد تقسیم می‌شوند. تمرکز پژوهش حاضر بر الگوها و نظریه‌های سطح خرد است. این الگوها می‌کوشند کیفیت واکنش افراد را دربرابر علائم بیماری، درد و رویدادهای استرس‌زای زندگی، با ارجاع به ویژگی‌های روان‌شناختی افراد، ازجمله شخصیت، انگیزه، هیجان و نظایر آن، تبیین کنند (مسعودنیا، 1389: 373-353). الگوها و نظریه‌های خردی که در پژوهش حاضر به‌کار رفته‌اند است عبارت‌ا‌ند از:

 

1. الگوی عقل سلیم دربارۀ بازنماییهای بیماری

این الگو، که نخستین‌بار لونتال و همکاران مطرح کردند، به شرح عواملی می‌پردازد که در پردازش بیمار از اطلاعات دربارۀ بیماری دخیل‌اند و اینکه برای ایجاد دیدگاهی عامّه دربارۀ بیماری، اطلاعات چگونه انسجام می‌یابند. سرانجام این دیدگاه عامّه، چگونه رفتارها و برآیندهای مقابله را هدایت می‌کند. الگوی عقل سلیم فرض می‌کند که افراد به‌منظور فهم و کنترل بیماری، بازنمایی‌های روانی بیماری خود را براساس منابع واقعی و انتزاعی اطلاعاتی که دردسترس آنهاست به نمایش می‌گذارند. بیشاپ و کانورس اعتقاد دارند که درواقع تفسیر اطلاعات نخستین مرحله از فرایند کمک‌جویی، درگیری در راهبرد مقابله یا پذیرش رژیم کنترل بیماری است (مسعودنیا، 1389: 354). ازمنظر لونتال و همکاران، هر الگوی شناختی متشکل از این ابعاد است:

برآیندهای بیماری: به باورهای فرد دربارۀ تأثیر بیماری بر کیفیت کلی زندگی گفته می‌شود.

خط زمانی: به باورهای فرد دربارۀ جریان بیماری و مقیاس زمانی علائم بیماری اشاره دارد.

درمان/ کنترل: به باورهای فرد دربارۀ توانایی و قابلیت کنترل و درمان بیماری اشاره دارد.

تظاهرات هیجانی: عبارت است از واکنش‌ها یا پاسخ‌های هیجانی به تهدید تندرستی. این واکنش­ها عبارت‌اند از ترس، اضطراب و افسردگی.

برخی محققان در بازبینی الگوی تظاهرات شناختی لونتال و دیگران، تقسیم‌بندی‌هایی را در دو مؤلفة خط زمانی و کنترل/درمان ایجاد کردند. آنها مؤلفۀ خط زمانی را به دو مؤلفۀ جزئی‌تر خط زمانی حاد/مزمن و خط دوره‌ای، و مؤلفۀ کنترل/درمان را نیز به دو مؤلفۀ جزئی‌تر کنترل شخصی و کنترل درمان تقسیم کرده‌اند (مسعودنیا، 1384).

 

2 . مدلهای رفتار کمکجویی و اقدامات درمانی

به‌طور معمول، فرد بعد از مراحل تعریف، تفسیر و ارزیابی علائم و اتخاذ شیوه‌های خاص مقابله، به طرح‌ریزی کنش‌ها و اقدام‌های درمانی دست می‌زند. یکی از راهبردهای پاسخ به علائم، طرح اقدام درمانی است (مسعودنیا، 1389: 339). الگوهای اقدام درمانی متعددند که در ادامه به معرفی‌شان می‌پردازیم.

2-1. الگوی کمک‌جویی بهاتی (1999): عبارت است از چهار شیوة کمک‌جویی برای درمان درمیان افراد نابارور: پزشکی زیستی،[15] مراجعه به حکیم،[16] دعادرمانی، پزشکان مشابه‌درمان (هومیوپاتی) (عظیمی، 1387).

2-2. الگوی شیوۀ درمانی گونای (2005): او در مطالعه‌اش به‌طور کلی دو شیوة درمانی و کمک‌جویی را درمیان افراد نابارور متمایز ساخته است:

2-2-1. شیوۀ درمان سنتی: ازنظر او، اگرچه در سراسر جهان اقسام بی‌شماری از روش‌های سنتی برای درمان ناباروری استفاده می‌شود، شیوه‌های فراوان‌تر شامل توسل به داروهای سنتی مختلف با منشأ گیاهی و حیوانی، طب سوزنی، انرژی‌درمانی، برخی اعمال مذهبی چون قربانی حیوانات، داشتن طلسم و دعا، مکان‌های متبرک و رهبران مذهبی است.

2-2-2. شیوة درمان مدرن: این شیوه به‌طور عام با مراجعه به پزشکان و مراکز درمانی تخصصی مشخص می‌شود و شامل راهنمایی پزشکان، آزمایش‌های اندام تناسلی، آزمایش‌های هورمونی، سونوگرافی، درمان با جراحی، بارورسازی در محیط آزمایشی و... است (گونای، 2005). درجهت دست‌یابی به اهداف پژوهش حاضر، از الگوی شیوۀ درمانی و کمک‌جویی گونای (2005) پیروی کرده‌ایم.

2-3. الگوی درمان‌جویی لین وایت و اجزای آن: وایت (2005) الگویی از درمان‌جویی را طرح کرد که به نحوه‌های مختلف کمک‌جویی افراد و عواملی می‌پردازد که آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند. او در گام اول، شناخت را عامل مهمی در درمان‌جویی می‌داند. این نظریة کمک‌جویی از دودسته عوامل متأثر است:

وضعیت آمادگی:[17] شامل تحصیلات، جنس، سن، مکان کنترل سلامت و نظام ارجاعات عامیانه.

وضعیت توانمندی:[18] شامل درآمد و موقعیت جغرافیایی که افراد را در دسترسی به درمان مطلوبشان کمک می‌کند. ازنظر او، این موقعیت‌ها تا حد زیادی بر استفادة به‌موقع فرد نابارور از اقدام‌های درمانی اثر می‌گذارد (عظیمی، 1387).

در مطالعة حاضر کوشیده‌ایم تأثیر وضعیت آمادگی و وضعیت توانمندی را که در الگوی وایت آمده است، بر ادراک بیماری و نیز رفتار کمک‌جویی افراد تحت مطالعه بررسی کنیم. گفتنی است تأثیر محل سکونت، که از وضعیت آمادگی است، در پژوهش حاضر بررسی نشده است.

 

تدوین فرضیهها

در طرح حاضر کوشیده‌ایم مرحلة اول (ادراک بیماری) و مرحلۀ آخر (رفتار کمک‌جویی) رفتار بیماری و نیز تأثیر وضعیت آمادگی و وضعیت توانمندی را بر هریک از آنها بررسی کنیم.

 

فرضیههای تحقیق

الف) فرضیه‌های مربوط به ادراک بیماری (نازایی) و تأثیر هریک از عوامل تأثیرگذار بر آن عبارت‌اند از:

1. به نظر می‌رسد بین وضعیت توانمندی (درآمد) و کیفیت ادراک بیماری (ناباروری) رابطه وجود دارد.

1-1. به نظر می‌رسد بین درآمد و ابعاد ادراک بیماری (برآیند، خط زمان، کنترل شخصی، کنترل درمان و تظاهرات هیجانی) رابطه وجود دارد.

2. به نظر می‌رسد بین وضعیت آمادگی (تحصیلات، سن، نظام ارجاع‌های عامیانه و مکان کنترل سلامت) و کیفیت ادراک بیماری رابطه وجود دارد.

2-1. به نظر می‌رسد بین وضعیت آمادگی (تحصیلات، سن، نظام ارجاع‌های عامیانه و مکان کنترل سلامت) و ابعاد ادراک بیماری (برآیند، خط زمان، کنترل شخصی، کنترل درمان و تظاهرات هیجانی) رابطه وجود دارد.

ب) فرضیه‌های مربوط به رفتار کمک‌جویی و تأثیر هریک از عوامل تأثیرگذار بر آن عبارت‌اند از:

1. به نظر می‌رسد بین وضعیت توانمندی (درآمد) و رفتار کمک‌جویی رابطه وجود دارد.

2. به نظر می‌رسد بین وضعیت آمادگی (تحصیلات، سن، نظام ارجاع‌های عامیانه و مکان کنترل سلامت)  و رفتار کمک‌جویی رابطه وجود دارد.

ج) فرضیة مربوط به ادراک بیماری و رفتار کمک‌جویی:

1. به نظر می‌رسد بین ادراک بیماری و رفتار کمک‌جویی رابطه وجود دارد.

 

روش تحقیق

روش پژوهش حاضر پیمایش است. برای جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات از مصاحبة ساخت‌یافته استفاده شده است. جمعیت تحقیق شامل همة زنان ناباروری است که در سال 1391 به مراکز دولتی درمان ناباروری در استان مازندران مراجعه کرده و در این مراکز پروندة درمانی داشته‌اند (مراکز دولتی درمان ناباروری استان مازندران شامل مرکز درمان ناباروری حضرت فاطمه‌زهرا شهرستان بابل و مرکز درمان ناباروری بیمارستان امام‌خمینی ساری است). برای به‌دست‌آوردن حجم نمونه، تعداد مراجعه‌کنندگان ماهانه به هر مرکز را، که براساس آمار مسئولان هر مرکز چیزی حدود 100نفر در ماه بوده است، در فرمول کوکران قرار دادیم و حجم نمونه‌ای بالغ بر 95 زن نابارور به‌دست آوردیم. همة افراد تحت بررسی زنانی بوده‌اند که ناباروری‌شان را پزشک متخصص تشخیص داده بود و برای ادامة روند درمانی به مراکز درمان مراجعه کرده بودند و به مشارکت در مصاحبه تمایل داشته‌اند. سرانجام داده‌ها بعد از گردآوری در نرم‌افزار اس.پی.اس.اس تجزیه و تحلیل شدند.

 

تعریف متغیرها

 وضعیت توانمندی: عواملی است که به افراد بیمار در دست‌یابی به درمان مطلوب یاری می‌رساند شامل درآمد و محل سکونت.

 وضعیت آمادگی: عواملی است که در ارزیابی و ادراک افراد از نشانه‌های بیماری و اقدام‌های درمانی اثر می‌گذارد، شامل سن، تحصیلات، مکان کنترل سلامت، نظام ارجاع‌های عامیانه.

مکان کنترل سلامت:[19] این مفهوم که راتر (1966) عنوان کرد، اساساً بدین‌معناست که مردم عقیده دارند کنترل رویدادها در زندگی آنان یا درونی است یا بیرونی. افراد درونی به توانایی خود در کنترل رویدادها اعتقاد دارند و بیرونی‌ها معتقدند افراد یا رویدادهای دیگرند که بر اوضاع و احوال زندگی آنان تأثیر می‌گذارند و آنها را کنترل می‌کنند. مکان کنترل سلامت مفهومی اختصاصی‌تر است و به باورهای مردم دربارة اینکه می‌توانند بر حالت‌های سلامت و بیماری خود اعمال کنترل کنند (مکان کنترل درونی سلامت) یا از بیماری ورای کنترل پیشگیری به‌عمل آورند (مکان کنترل بیرونی سلامت) اطلاق می‌شود (کریمی، 1381: 341). برای سنجش این متغیر، از الگوی لین وایت که عظیمی (1387) با آلفای کرونباخ 80/0 اجرا کرده است بهره برده‌ایم. این قسمت درقالب هفت سؤال که با استفاده از طیف پنج‌درجه‌ای لیکرت تنظیم شده است (کاملاً موافقم، موافقم، بینابین، مخالفم و کاملاً مخالفم) پرسیده شده است. پس از جمع‌بندی نمره‌ها، نتایج در سطح فاصله‌ای سنجیده شده است. سرانجام منبع کنترل سلامت در سطح اسمی طبقه‌بندی شده است؛ نمرة پایین (7 تا18) به‌منزلة کنترل سلامت بیرونی و نمرة بالا (24تا 35) به‌منزلة کنترل سلامت درونی افراد است.

نظام ارجاعهای عامیانه: به صحبت‌های بیشتر افراد دربارۀ بیماری‌شان با دیگران مهم مثل دوستان و اعضای خانواده و... قبل از مراجعه به پزشک گفته می‌شود (عظیمی، 1387 به نقل از گاب، 2004) که در تحقیق در سطح سنجش اسمی تحت بررسی قرار گرفت.

ادراک بیماری:هر بیمار، بعد از آنکه محرک (علائم بیماری) را مشاهده کرد (علائم ممکن است توسط خود فرد یا دیگران مهم مشاهده و گزارش شود) به شکل‌دادن طرحواره یا نظامی از باورها دربارۀ بیماری دست می‌زند و براساس‌آن به تفسیر علائم می‌پردازد.برای سنجش ادراک بیماری زنان نابارور، براساس الگوی عقل سلیم دربارۀ تظاهرات بیماری، که به الگوی خودگردان لونتال و دیگران نیز معروف است، از پرسش‌نامة استانداردشدة ادراک بیماری (IPQ-R)[20] استفاده شد. «این پرسش‌نامه مرکب از 43 گویه است که مؤلفة تظاهرات هیجانی (واکنش‌های هیجانی بیمار در زمان آگاهی از بیماری)، کنترل درمان (باورهای بیمار دربارۀ توانایی درمان‌های مدرن پزشکی در کنترل بیماری)، برآیند بیماری (باورهای بیمار دربارۀ نتایج احتمالی که بیماری می‌تواند بر جنبه‌های گوناگون زندگی او داشته باشد)، خط زمانی (باورهای بیمار دربارۀ مدت‌زمانی که بیماری طول می‌کشد)، کنترل شخصی (باورهای بیمار دربارۀ توانایی کنترل بیماری)، انسجام بیماری (باورهای بیمار دربارة قابل فهم بودن بیماری)، خط زمانی دوره‌ای (باورهای بیمار دربارة چرخشی و دوره‌ای‌بودن بیماری) را اندازه‌گیری می‌کند» (مسعودنیا، 1387). مسعودنیا (1384) این مقیاس را در پژوهش خود به فارسی برگردانده است. ضریب اعتبار مؤلفه‌های ادراک بیماری، که شامل برآیند، خط زمان، کنترل شخصی، کنترل درمان، تظاهرات هیجانی، انسجام بیماری و خط زمانی دوره‌ای است، در مطالعة مزبور با استفاده از روش آلفای کرونباخ به‌ترتیب برابر با 78/0، 84/0، 78/0، 85/0، 93/0، 86/0 و 38/0 محاسبه شد. همۀ بخش‌‌های پرسش‌نامه براساس طیف پنج‌درجه‌ای لیکرت (خیلی موافقم، موافقم، بینابین، مخالفم، خیلی مخالفم) درجه‌بندی شدند. گفتنی است بنابر اقتضای پژوهش حاضر برخی گویه‌های پرسش‌نامه که مناسب پژوهش حاضر نبودند حذف شدند.

رفتار کمکجویی: مجموعه فعالیت‌هایی است که با هدف اصلاح یا رفع اختلال ادراک‌شده در زمینۀ وضعیت سلامت فرد صورت می‌گیرد.یکی از راهبردهای پاسخ به علائم، طرح اقدام درمانی است. اقدام درمانی ممکن است ترکیبی از خودمراقبتی، مراقبت ازسوی خانواده و مراقبت ازسوی درمانگران محلی و تخصصی را شامل شود. با توجه به مطالعات اکتشافی، در تحقیق حاضر اقدام‌های درمانی شامل مراقبت ازسوی درمانگران محلی و تخصصی است. با استفاده از الگوی کمک‌جویی گونای، تحقیق حاضر نیز رفتار کمک‌جویی را درقالب رفتار کمک‌جویی مدرن و سنتی در سطح سنجش اسمی بررسی کرده است.

 

ارائة یافته‏ها

 سیمای نمونة آماری

از نظر وضعیت توانمندی (درآمد) و وضعیت آمادگی (سن، تحصیلات، نظام ارجاع‌های عامیانه و مکان کنترل سلامتی) توزیع میزان درآمد خانوادة پاسخگویان به این شرح است: 17درصد دارای درآمد کم (صفر تا 500000 تومان)، 63درصد دارای درآمد متوسط (500001 تا 900000 تومان)، 20درصد دارای درآمد زیاد (900001 تا 1400000 تومان). ازنظر توزیع سنی پاسخگویان، 9درصد در گروه سنی 20 تا 24 سال، 31درصد در گروه سنی 25 تا 29سال، 30درصد در گروه سنی 30 تا 34سال، 26درصد در گروه سنی 35 تا 39سال، و 4درصد در گروه سنی40 سال و بیشتر قرار داشتند. از کل افراد تحت بررسی، 4درصد بی‌سواد بوده‌اند، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هریک به مقدار 9درصد، 58درصد دارای تحصیلات متوسطه، و 26درصد دارای تحصیلات دانشگاهی (کاردانی و کارشناسی) بودند. ازنظر توزیع نظام ارجاع‌های عامیانه، 62درصد از نظام ارجاع‌های عامیانه برخوردار بودند و 38درصد نظام ارجاع‌های عامیانه نداشتند. از کل افراد تحت بررسی، 50درصد دارای مکان کنترل سلامت درونی، 35درصد مکان کنترل بینابین و سرانجام 15درصد دارای مکان کنترل سلامت بیرونی بودند.

توزیع فراوانی افراد ازنظر مدت ناباروری این‌گونه بوده است: 40درصد ناباروری 2 تا 5 سال، 34درصد ناباروری 6 تا 9سال، 24 درصد ناباروری 10 تا 13سال و 2درصد نیز ناباروری 14 تا 17سال را تجربه کرده بودند. ازنظر کیفیت ادراک بیماری (ناباروری) هم از کل افراد تحت بررسی، 20درصد ادراک نامطلوب، 59درصد ادراک متوسط و سرانجام 21درصد ادراک مطلوبی از ناباروری‌شان داشتند. ازنظر رفتار کمک‌جویی (اقدام درمانی) 87درصد رفتار کمک‌جویی مدرن و فقط 13درصد رفتار کمک‌جویی سنتی داشتند.

 

آزمون فرضیات مربوط به ادراک بیماری

در پژوهش حاضر رفتار بیماری را فرایندی درنظر گرفته‌ایم که ادراک بیماری مرحلة اول آن و رفتار کمک‌جویی مرحلۀ آخر آن است. ادراک بیماری از 5 بعد تشکیل شده است که عبارت‌اند از برآیند، خط زمان، کنترل شخصی، کنترل درمان و تظاهرات هیجانی. مجموعة عواملی بر این ادراک مؤثرند؛ ازجمله وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی. در ادامه به توصیف فراوانی ابعاد ادراک بیماری می‌پردازیم و سپس رابطة هریک از مؤلفه‌های وضعیت توانمندی و آمادگی را با ادراک بیماری (چه در سطح کلی و چه به‌صورت جداگانه با هریک ابعادش) بررسی می‌کنیم.

برآیند: با توجه به جدول 1، از 95 زن تحت بررسی، 51 درصد معتقدند ناباروری تأثیر متوسطی بر کیفیت زندگی‌شان دارد و 42درصد نیز معتقدند ناباروری‌شان تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی‌شان دارد و سرانجام 7درصد معتقد بودند که ناباروری‌شان تأثیر پایینی بر زندگی­شان دارد.

 

 

جدول 1.توزیع فراوانی نمرة برآیند بیماری افراد

برآیند بیماری

فراوانی

درصد

بالا (20-15)

40

42

متوسط(14-10)

48

51

پایین(9-4)

7

7

جمع

95

100

 

جدول1 رابطة برآیند بیماری را با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی نشان می‌دهد. آزمون رابطة برآیند با درآمد (17/0- = تا و بی کندال) سطح معنی‌داری مقبولی (05/0p<) است؛ بدین‌ترتیب که هرچه درآمد بالا می‌رود، برآیند بیماری کاهش پیدا می‌کند. به عبارت دیگر، با افزایش درآمد تأثیر بیماری بر کیفیت کلی زندگی به‌طور معناداری کاهش می‌یابد. آزمون رابطة برآیند با نظام ارجاع‌های عامیانه (31/8= خی‌دو) سطح معنی‌داری مقبولی دارد (05/0p<)؛ بدین‌معنی که بین دو متغیر رابطة معناداری وجود دارد. اما در متغیرهای دیگر، سطح معناداری درحد مقبولی نبوده و بین برآیند با سن، تحصیلات و مکان کنترل سلامت رابطة معناداری مشاهده نشده است.

خط زمان: جدول 2 توزیع فراوانی نمره‌های خط زمانی زنان نابارور را نشان می‌دهد. ازمجموع 95زن تحت بررسی، 23درصد اعتقاد دارند جریان بیماری و مقیاس زمان ناباروری‌شان درحد متوسط بوده و 42درصد دیگر آن را درحد کم و 5درصد دیگر نیز این جریان بیماری را درحد زمانی بالایی ارزیابی کردند.

 

 

جدول 2.توزیع فراوانی نمرة خط زمانی

خط زمانی

فراوانی

درصد

زیاد (15-12)

5

5

متوسط(11-8)

50

53

کم(7-4)

40

42

جمع

95

100

 

جدول 2 رابطة خط زمان بیماری را با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی نشان می‌دهد. آزمون رابطة خط زمان با سن (22/0- = تا و بی کندال) سطح معنی‌داری (05/0p<) قابل قبولی دارد. بدین‌ترتیب که هرچه سن بالا می‌رود، خط زمان بیماری کم می‌شود؛ با بالارفتن سن اعتقاد به اینکه جریان بیماری طولانی است، به‌طور معناداری کم می‌شود.

 


جدول3. رابطة ابعاد ادراک بیماری با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی

 

ابعاد ادراک بیماری

درآمد

سن

تحصیلات

مکان کنترل سلامت

ارجاعات عامیانه

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

بیرونی

بینابین

درونی

کل

بلی

خیر

کل

برآیند

پایین

0

17

7

7

8

7

0

7

0

0

28

7

0

10

0

7

11

0

7

متوسط

56

29

87

51

53

51

25

51

56

56

36

51

67

47

57

51

41

67

51

بالا

44

54

6

42

39

42

75

42

44

44

36

42

33

43

43

42

48

33

42

مقدار آزمون

17/0- = تای کندال

7/0 = تای کندال

16/0-= تای کندال

04/0= تای کندال

31/8= خی دو

Sig

03/0

46/0

12/0

57/0

01/0

خط زمان

زیاد

40

43

47

42

26

53

50

42

38

37

56

42

67

40

43

42

29

64

42

متوسط

49

57

53

53

66

47

0

53

50

61

36

53

33

56

48

53

68

28

53

کم

11

0

0

5

8

0

50

5

12

2

8

5

0

4

9

5

3

8

5

مقدار آزمون

09/0- = تای کندال

22/0- = تای کندال

13/0- = تای کندال

06/0= تای کندال

37/14= خی دو

sig

31/0

03/0

21/0

50/0

00/0

کنترل شخصی

پایین

49

57

53

53

32

70

25

53

38

54

60

53

83

57

29

53

51

56

53

متوسط

47

43

47

45

66

30

50

45

62

43

40

45

17

40

71

45

49

39

45

بالا

4

0

0

2

2

0

25

2

0

3

0

2

0

3

0

2

0

5

2

مقدار آزمون

07/0- = تای کندال

27/0- = تای کندال

12/0- = تای کندال

26/0= تای کندال

89/3= خی دو

Sig

45/0

00/0

16/0

00/0

14/0

                                               

ادامة جدول 3. رابطه ابعاد ادراک بیماری با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی

 

ابعاد ادراک بیماری

درآمد

سن

تحصیلات

مکان کنترل سلامت

ارجاعات عامیانه

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

بیرونی

بینابین

درونی

کل

بلی

خیر

کل

کنترل درمان

پایین

64

49

67

59

58

58

75

59

62

54

68

59

83

54

67

59

56

64

59

متوسط

36

51

20

39

42

38

25

39

38

43

32

39

17

46

24

39

44

31

39

بالا

0

0

13

2

0

4

0

2

0

3

0

2

0

0

9

2

0

5

2

مقدار آزمون

08/0 = تای کندال

01/0- = تای کندال

05/0-= تای کندال

01/0= تای کندال

50/4= خی دو

Sig

41/0

85/0

52/0

89/0

10/0

تظاهرات هیجانی

پایین

7

0

0

3

0

6

0

3

19

0

0

3

0

0

14

3

8

0

3

متوسط

49

46

13

42

24

56

25

42

37

41

48

42

67

48

14

42

56

34

42

بالا

44

54

87

55

76

38

75

55

44

59

52

55

33

52

72

55

36

66

55

مقدار آزمون

26/0  = تای کندال

30/0- = تای کندال

06/0 = تای کندال

13/0= تای کندال

11= خی دو

Sig

00/0

00/0

51/0

19/0

00/0

ادراک بیماری

نامطلوب

22

23

13

20

8

32

0

21

25

24

8

20

8

32

0

21

17

22

20

متوسط

57

54

73

59

60

60

25

59

56

65

48

59

60

60

25

59

58

59

59

مطلوب

20

23

13

21

32

8

75

20

18

11

44

21

32

8

75

20

25

19

21

مقدار آزمون

01/0 = تای کندال

22/0- = تای کندال

23/0- = تای کندال

16/0= تای کندال

75/0= خی دو

Sig

8/0

02/0

01/0

10/0

68/0

                                           


آزمون رابطة خط زمان با نظام ارجاع‌های عامیانه (37/14= خی‌دو) سطح معنی‌داری (01/0p<) قابل قبولی دارد؛ بدین‌معنی که بین دو متغیر رابطة معنادار آماری وجود دارد. اما در متغیرهای دیگر، سطح معناداری درحد مقبول نیست و رابطة معناداری بین خط زمان با درآمد، تحصیلات و مکان کنترل سلامت مشاهده نشده است.

کنترل شخصی: با توجه به جدول 4، از مجموع 95زن تحت بررسی، 53درصد اعتقاد دارند توانایی و قابلیت بالایی بر کنترل و درمان ناباروری‌شان دارند، 45درصد نیز معتقدند این توانایی درحد متوسط است.

 

جدول 4. توزیع فراوانی نمره کنترل شخصی افراد

کنترل شخصی

فراوانی

درصد

بالا (20-15)

50

53

متوسط (14-10)

43

45

پایین (9-4)

2

2

جمع

95

100

 

جدول4 رابطة کنترل شخصی با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی را نشان می‌دهد. آزمون رابطة کنترل شخصی با سن (27/0- = تا و بی کندال) سطح معنی‌داری (01/0p<) قابل قبولی دارد؛ بدین‌ترتیب که با بالارفتن سن، نمرة کنترل شخصی پایین می‌آید. با افزایش سن، توانایی کنترل بیماری به‌طور معنی‌داری کاهش می‌یابد. آزمون رابطة کنترل شخصی با مکان کنترل سلامت (26/0 = تا و بی کندال) نیز سطح معنی‌داری (01/0p<) قابل قبولی دارد، بدین‌معنی که هرچه مکان کنترل سلامت درونی می‌شود، نمرة کنترل شخصی نیز بیشتر می‌شود. به بیان دیگر، هرچه مکان کنترل سلامت افراد به سمت مکان کنترل سلامت درونی پیش می‌رود، توانایی کنترل بیماری بیشتر می‌شود. اما در دیگر متغیرها، سطح معناداری درحد مقبول نبوده و رابطة معنادار آماری بین کنترل شخصی با درآمد، تحصیلات و نظام ارجاع‌های عامیانه مشاهده نشده است.

کنترل درمان: با توجه به جدول 5، از مجموع 95زن تحت بررسی، 59درصد اعتقاد دارند که درمان پزشکی قابلیت بالایی در کنترل بیماری‌شان دارد و 39درصد دیگر معتقدند توانایی درمان‌های پزشکی در کنترل بیماری درحد متوسط است.     


جدول 5. توزیع فراوانی نمره کنترل درمان افراد

کنترل درمان

فراوانی

درصد

بالا (10-8)

56

59

متوسط(7-5)

37

39

پایین(4-2)

2

2

جمع

95

100

 

جدول5 رابطة کنترل درمان را با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی نشان می‌دهد. آزمون دارای سطح معنی‌داری (05/0p>) مقبولی نبوده است؛ به بیان دیگر، رابطة معنادار آماری بین اعتقاد به قابلیت کنترل درمان با متغیرهای درآمد، سن، تحصیلات، مکان کنترل و نظام ارجاع‌های عامیانه مشاهده نشده است.

تظاهرات هیجانی: جدول6 توزیع فراوانی نمره‌های تظاهرات هیجانی زنان نابارور را نشان می‌دهد. ازمجموع 95زن تحت بررسی، 55درصد دارای واکنش‌ها و پاسخ‌های هیجانی بالا (مثل ترس، اضطراب و افسردگی) به بیماری بودند و 42درصد دیگر نیز تظاهرات هیجانی متوسطی داشته‌اند.

 

جدول6. توزیع فراوانی نمرة تظاهرات هیجانی افراد

تظاهرات هیجانی

فراوانی

درصد

بالا (20-15)

52

55

متوسط(14-10)

40

42

پایین(9-4)

3

3

جمع

95

100

 

جدول6 رابطة تظاهرات هیجانی را با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی نشان می‌دهد. آزمون رابطة تظاهرات هیجانی با درآمد (26/0= تا و بی کندال) سطح معنی‌داری (01/0p<) مقبولی دارد. بدین‌ترتیب که با بالارفتن درآمد، نمرة تظاهرات هیجانی بالا می‌رود. با افزایش درآمد، تظاهرات هیجانی به ناباروری به‌طور معنی‌داری افزایش می‌یابد. آزمون رابطة تظاهرات هیجانی با سن (30/0- = تا و بی کندال) نیز دارای سطح معنی‌داری (01/0p<) قابل قبولی است؛ بدین‌معنی که هرچه سن بیشتر می‌شود، نمرة تظاهرات هیجانی پایین می‌آید، یعنی با افزایش سن تظاهرات هیجانی افراد به ناباروری به‌طور معنی‌داری کاهش پیدا می‌کند. آزمون رابطة تظاهرات هیجانی با نظام ارجاع‌های عامیانه (37/14= خی دو) نیز سطح معنی‌داری (01/0p<) قابل قبولی دارد؛ بدین‌معنی که بین دو متغیر رابطة معنادار آماری وجود  دارد. در متغیرهای دیگر، سطح معناداری درحد قابل قبولی نبود و رابطة معنادار آماری بین تظاهرات هیجانی با تحصیلات و مکان کنترل سلامت مشاهده نشد.

کیفیت ادراک بیماری: با جمع‌بندی نمره‌های به‌دست‌آمده از ابعاد ادراک بیماری (برآیند، خط زمان، کنترل شخصی، کنترل درمان و تظاهرات هیجانی)، نمرة کل کیفیت ادراک بیماری حاصل شد که طبق آن، نمره‌های بالا نشان‌دهندة کیفیت نامطلوب ادراک بیماری و نمره‌های پایین نشانة کیفیت مطلوب ادراک بیماری است. جدول 6 آماره‌های مقیاس ادراک بیماری را نشان می‌دهد. میانگین و میانة نمونه به‌ترتیب 51 و 50 است. با توجه به اینکه حد پایین و بالای این مقیاس بین 17 تا 85 است، می‌توان گفت وضعیت ادراک بیماری در نمونۀ بررسی‌شده متوسط و بالاست.

 

جدول 7. آماره های توصیفی نمرة کیفیت ادراک بیماری

میانگین

انحراف معیار

میانه

نما

حداقل

حداکثر

51

11/8

50

42

36

68

 

با توجه به جدول 7، 59 درصد پاسخگویان کیفیت ادراک بیماری متوسطی داشتند. 21 درصد کیفیت ادراک مطلوب و 20 درصد دیگر ادراک نامطلوبی از نازایی داشتند.

 

جدول 8. آمارههای توصیفی نمره کیفیت ادراک بیماری

ادراک بیماری

فراوانی

درصد

نامطلوب(85-58)

19

20

متوسط (57-45)

56

59

مطلوب(44-17)

20

21

جمع

95

100

 

با توجه به جدول 8، آزمون رابطة ادراک بیماری با سن (22/0-= تا و بی کندال) سطح معنی‌داری (05/0p<) قابل قبولی دارد؛ بدین‌ترتیب که هرچه سن بالا می‌رود، نمرة ادراک بیماری کاهش می‌یابد، یعنی با افزایش سن، ادراک کلی از بیماری به طور معنی‌داری به سمت ادراک مطلوب پیش می‌رود. آزمون رابطة ادراک بیماری با تحصیلات (23/0= تا و بی کندال) سطح معنی‌داری (05/0p<) قابل قبولی دارد، بدین‌معنی که هرچه تحصیلات بیشتر می‌شود، نمرة ادراک بیماری پایین می‌آید. به بیان دیگر، با افزایش تحصیلات، درک کلی از بیماری به طور معنی‌داری به سمت ادراک مطلوب پیش می‌رود. اما در دیگر متغیرها، سطح معناداری درحد قابل قبولی نبوده و رابطة معنادار آماری بین ادراک بیماری با درآمد، مکان کنترل و نظام ارجاع‌ها مشاهده نشده است.

 

آزمون فرضیههای مربوط به رابطة رفتار کمکجویی و وضعیت توانمندی و آمادگی

جدول 9 رابطة رفتار کمک‌جویی را با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی نشان می‌دهد. آزمون‌ها سطح معنی‌داری (05/0p>) قابل قبولی نداشته‌اند و رابطة معنادار آماری بین رفتار کمک‌جویی با متغیرهای درآمد، سن، تحصیلات، مکان کنترل و نظام ارجاع‌های عامیانه مشاهده نشده است.

 

آزمون فرضیه مربوط به رابطة ادراک بیماری با رفتار کمکجویی

جدول10 رابطة ابعاد ادراک بیماری را با رفتار کمک‌جویی نشان می‌دهد. آزمون‌های رابطة خط زمان با رفتار کمک‌جویی (01/6 = خی دو) دارای سطح معنی‌داری (05/0p<) قابل قبولی است. بدین‌معنی که بین دو متغیر رابطة معنی‌دار آماری وجود دارد. آزمون رابطة تظاهرات هیجانی و رفتار کمک‌جویی (52/7 = خی دو) نیز سطح معنی‌داری (05/0p<) قابل قبولی دارد؛ بدین‌معنی که بین این دو متغیر نیز رابطة معنی‌دار آماری وجود دارد، اما در دیگر موارد سطح معنی‌داری قابل قبول نبوده است.

 

جدول 9. رابطه ادراک بیماری با وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی

رفتار

کمک جویی

درآمد

سن

تحصیلات

مکان کنترل سلامت

ارجاعات عامیانه

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

پایین

متوسط

بالا

کل

بیرونی

بینابین

درونی

کل

بلی

خیر

کل

مدرن

سنتی

93

83

80

87

84

89

100

87

88

85

92

87

100

82

100

87

86

89

87

7

17

20

13

16

11

0

13

12

15

8

13

0

18

0

13

14

11

13

مقدار خی دو

8/2

30/11

43/2

45/5

12

Sig

24/0

24/0

64/0

06/0

72/0

درجه آزادی

2

2

2

2

1

 


جدول 10. رابطه ادراک بیماری با رفتار کمک جویی

ابعاد ادراک بیماری

رفتار کمک جویی

مقدار آزمون خی دو

sig

مدرن

سنتی

کل

21/1

54/0

برآیند

پایین

8

0

7

متوسط

51

50

50

بالا

41

50

42

خط زمان

پایین

46

16

42

01/6

04/0

متوسط

51

68

53

بالا

4

16

5

کنترل شخصی

نامطلوب

49

75

43

84/2

24/0

بینابین

48

25

45

مطلوب

3

0

2

کنترل درمان

نامطلوب

59

58

59

31/0

85/0

بینابین

39

42

39

مطلوب

2

0

2

تظاهرات هیجانی

پایین

4

0

3

75/7

02/0

متوسط

47

8

42

بالا

49

92

55

ادراک بیماری

نامطلوب

21

17

20

35/4

11/0

بینابین

55

83

59

مطلوب

24

0

21

جمع

تعداد

95

95

95

 

درصد

100

100

100

 

بحث و نتیجهگیری

رفتار بیماری به شیوه‌های مختلف درک نشانه‌ها، ارزیابی و عمل (یا عمل‌نکردن) آنها (ادراک نشانه‌ها) ازسوی افراد گوناگون اطلاق می‌شود. رفتار بیماری به‌مثابۀ فرایند عبارت است از ادراک بیماری، اسناد معنا، بیان علائم، واکنش‌های مقابله‌ای و رفتار کمک‌جویی. ناباروری یکی از بیماری‌هایی است که رفتار بیماری آن بیش از دیگر عوامل تابع متغیرهای اجتماعی و فرهنگی است. به‌علت اهمیت زیاد مسئلة فرزندآوری در بسیاری از فرهنگ‌ها، ازجمله فرهنگ سنتی جامعة ما، مطالعة حاضر ازمنظر جامعه‌شناسی پزشکی به بررسی رفتار بیماری زنان نابارور استان مازندران پرداخته است. برای تحلیل رفتار بیماری به بررسی مرحلۀ اول آن (ادراک بیماری) با استفاده از الگوی خودگردانی لونتال و همکاران، و مرحلۀ آخر آن (رفتار کمک‌جویی) با کمک الگوی درمان‌جویی گونای (2005) پرداخته‌ایم. تأثیر وضعیت توانمندی (درآمد) و وضعیت آمادگی (سن، تحصیلات، نظام ارجاع‌های عامیانه و مکان کنترل سلامت) بر هریک از موارد یادشده (ادراک بیماری و ابعادش، رفتار کمک‌جویی) با استفاده از الگوی لین وایت تحت بررسی قرار گرفته است.

نتایج نشان می‌دهد 59 درصد افراد تحت بررسی دارای کیفیت ادراک بیماری متوسط و 21 درصد دارای کیفیت ادراک مطلوب و 20 درصد دارای کیفیت ادراک نامطلوب هستند. دربارة رفتار کمک‌جویی نیز نتایج بررسی نشان داده است که بیشترین فراوانی (87 درصد) رفتار کمک‌جویی مدرن و 13 درصد رفتار کمک‌جویی سنتی دارند. نتایج این پژوهش گویای آن است که بین وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی با ابعاد ادراک بیماری رابطة معنادار آماری وجود دارد، اما با رفتار کمک‌جویی رابطة معناداری مشاهده نشده است. نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیق وایت (2005) ناهماهنگ است که به آزمون یک الگوی کمک‌جویی در ناباروری پرداخت و به این نتیجه رسید که الگوی کمک‌جویی از دو دسته وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی اثر می‌پذیرد. اما قسمتی از این مطالعه در پژوهش حاضر نیز تأیید شد که به این نتیجه رسیده است که عناصر شناختی نقش مهمی در درمان‌جویی و گزینش الگوهای درمان‌جویی دارند. به‌طوری‌که در نتایج پژوهش حاضر مشاهده می‌کنیم، ابعاد خط زمان و تظاهرات هیجانی ادراک بیماری با رفتار کمک‌جویی رابطة معناداری دارند. نتایج پژوهش فعلی، هم‌سو با مطالعات مسعود‌نیا (1384)، رفتار بیماری را به‌مثابۀ فرایند تأیید می‌کند. پژوهش فعلی هم‌سوست با یافته‌های پژوهش عظیمی (1389) که تمایل بیشتر زنان نابارور را به گزینش الگوهای مدرن درمان‌جویی نشان می‌دهد، اما با نتایج گونتوپالی و چن‌چل گودم (2000) هم‌سو نیست که بیان کرده‌اند مراجعة افراد نابارور به پزشکان متخصص، برخلاف مراجعه‌شان به پزشک سنتی، به‌ندرت اتفاق می‌افتد. این پژوهش با پژوهش بهاتی (1999) که نشان داد زنان نابارور دامنة متفاوتی از روش‌های درمانی، چون مراجعه به پزشکان متخصص، دعانویسان و... را تجربه کردند نیز هماهنگ بوده است.

آنچه در پژوهش حاضر اهمیت دارد، تأثیر چشمگیر متغیر مستقل سن بر مؤلفه‌های ادراک بیماری است؛ به‌طوری‌که هرچه سن زن نابارور بالا می‌رود، به این موضوع اعتقاد پیدا می‌کند که بر بیماری‌اش کنترلی ندارد و نیز جریان ناباروری‌اش را طولانی نمی‌بیند. همچنین بالارفتن سن باعث می‌شود فرد درک مطلوبی از بیماری‌اش به‌دست آورد و تظاهرات هیجانی‌اش کم شود. دومین متغیر مؤثر در این مطالعه درآمد است، به‌طوری‌که هرچه درآمد افراد بالاتر می‌رود، تأثیر ناباروری بر ابعاد کلی زندگی کمتر می‌شود. این موضوع اهمیت توجه به کاهش‌دادن هزینه‌های بالای درمان ناباروری را دوچندان می‌کند، تا افرادی که دارای درآمد پایین یا متوسط هستند ازاین‌منظر دچار مشکل نشوند. متغیرهای تأثیرگذار دیگر به‌ترتیب تحصیلات و مکان کنترل سلامت بوده‌اند؛ به‌طوری‌که با بالارفتن تحصیلات، زنان درک مطلوبی از ناباروری کسب می‌کنند و مکان کنترل درونی آنها اعتقادشان را به کنترل شخصی بر روند بیماری افزایش می‌دهد.

مطالعة حاضر با محدودیت‌هایی مواجهه بوده است؛ ازجمله اینکه در گردآوری اطلاعات و مصاحبه با  افراد نمونه، مراکز با پژوهشگر همکاری لازم را نداشته‌اند. جا دارد در پژوهش‌های آینده همکاری جدّی‌تری بین مراکز و دانشگاه‌های علوم پزشکی با دانشگاهای علوم انسانی برقرار باشد تا پژوهشگران علاقه‌مند در این حوزه راحت‌تر بتوانند مطالعات بین‌رشته‌ای همچون جامعه‌شناسی پزشکی را انجام دهند.



 
آرمسترانگ، دیوید (1370) جامعهشناسی پزشکی، ترجمه و تألیف محمد توکل، تهران: ‌مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی.
برک، جاناتان و دیگران (1387) بیماری زنان نواک 2007، ترجمة مهرناز ولدان، چاپ دوم، تهران: حیان.
بزرگ‌نژاد، زهره (1388) بررسی وضعیت خوددرمانی دانشجویان دانشگاه مازندران، پایان‌نامة کارشناسی، دانشکدة علوم اجتماعی دانشگاه مازندران.
خداکرمی، ناهید و دیگران (1388) «تجربة زندگی با ناباروری»، فصلنامة باروری و ناباروری، دورة دهم، شمارة 4: 278-297.
خلیلی، مهدی (1384) بررسی رفتار بیماری دبیران شهر ساری ناحیة یک، پایان‌نامة کارشناسی‌ارشد جامعه‌شناسی، دانشگاه آزاد رودهن.
ذاکر مشفق، اعظم (1387) بررسی جامعه‌شناختی تأثیر ناباروری بر زندگی زنان مراجعه‌کننده به مراکز ناباروری تهران، پایان‌نامة کارشناسی‌ارشد مطالعات زنان، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران مرکز.
محسنی، منوچر (1388) جامعهشناسی پزشکی، چاپ نهم، تهران: طهوری.
مشکانی، زهراسادات (1383) روانشناسی عمومی برای دانشجویان پزشکی، تهران: نسل فردا.
عظیمی، محمدجواد (1387) بررسی پیامدهای اجتماعی ناباروری و الگوهای درمان‌جویی در افراد نابارور اولیة مراجعه‌کننده به مراکز تحقیقات درمانی ناباروری یزد، پایان‌نامة کارشناسی‌ارشد، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم.
علوی، هدایت‌الله (1377) زن در ایران باستان، تهران: هیرمند.
کامهایر، فرانک و دیگران (1378) راهنمای بررسی و تشخیص زوج نابارور، ترجمة سراج‌الدین وحیدی و دیگران، یزد: طب‌گستر.
کریمی، یوسف (1381) روانشناسی اجتماعی، چاپ چهارم، تهران: دانشگاه پیام‌نور.
مسعودنیا، ابراهیم (1389) جامعهشناسی پزشکی، تهران: دانشگاه تهران.
مسعودنیا، ابراهیم و دیگران (1384) بررسی تأثیر طبقة اجتماعی بر رفتار بیماری در بیماران آرتریت روماتوئید، پایان‌نامة دکتری جامعه‌شناسی، دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان.
مسعودنیا، ابراهیم و دیگران (1387) «ادراک بیماری و تأخیر در کمک‌جویی در زنان با علائم سرطان پستان: ارزیابی الگوى خودگردانی»، مجلة علوم رفتاری، دورة دوم، شمارة 3: 282-271.
Areson, D. (2000)  "Difining Infertility", Public Health Report, 115, p.6.
Behatti, l et al. (1999) "The Quest of Infertile Womane in Squatter Settlements of Karachi: A Qualicative Study", Social Science & Medicine, 19(5): 1-19.
Gunay, O et al. (2005) "Modern and Traditional Practices of Turkish Infertile Couples", Eroupian Journal of contraception and Reproductive Health Care, 10(2), 105-110.
Guntupalli, M & chenchelgudem, P. (2000) "Perception, Causes and Consequences of Infertility among the Chenchu Tribe of India", Journal of Reproductive and Infant Psychology, 22(4), 249-259.
Gab, J. (2004) Medical sociology, sag publication, London.
Larsen, u. (2000)"primary and secondary Infertility in Sub-sahran Africa", International journal of Epidemiology,29(2), 285-291.
White, l et al. (2005) "Infertility: Testing a helpseeking model", Social Science and Medicine, 62(4), 1031-1041.
Young J.T. illness behavior: a selective review and synthesis, sociology of Health & Illness Vol.26 No. l 2004 ISSN 0141-9889,pp. 1-31.