نوع مقاله : علمی
نویسنده
کارشناس مامایی و کارشناس ارشد مطالعات زنان از دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
سقطجنین ارادی یکی از روشهای ختم باداریهای ناخواسته قلمداد میشود که اغلب غیرقانونی و غیربهداشتی صورت میگیرد. فرایند تصمیمگیری و اقدام به سقط پیچیده و دشوار است و زنان زیادی طی این فرایند از جنبههای جسمی، روحی و اجتماعی تحت تأثیر قرار میگیرند. هدف این پژوهش کسب شناخت بیشتر از تجربة سقطجنین عمدی و غیرقانونی در میان زنان بوده است. یافتهها با استفاده از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی و انجام مصاحبههای نیمهساختیافته از بین 28 خانم متأهل ساکن شهر تهران که دستکم یکبار سابقة اقدام به سقطجنین غیرقانونی داشته و به روش گلولهبرفی جستوجو شدهاند جمعآوری شده است. تجزیه و تحلیل یافتهها به کمک نظریة مبنایی و کدگذاری متون حاصل از مصاحبهها صورت گرفته و نتایج حاصل از آن به سه بخش تصمیمگیری برای انجام سقط، اقدام به سقط و پیامدهای پس از سقط تقسیم شده است. یافتهها نشان میدهد که تصمیمگیری برای ادامهدادن یا ختم بارداری ناخواسته دشوارترین بخش فرایند اقدام به سقط محسوب میشود. در فرایند تصمیمگیری عوامل متعددی چون نظر همسر، دیدگاه مذهبی فرد و نظر دیگر اطرافیان ایفای نقش میکند. بهعلاوه، اقدام به سقط میتواند بر روابط زن با شوهر، اطرافیان، فرزندان دیگر و شغل فرد نیز تأثیر بگذارد که در زمرة پیامدهای اجتماعی سقطجنین قابل بررسی هستند. بهطور کلی، سقطجنین غیرقانونی زنان پاسخگوی این تحقیق تجربهای مهم و چالش برانگیز ارزیابی شده و علیرغم احساس رهایی اولیه پس از اقدام به سقط، پیامدهای جسمی، روحی و اجتماعی آن برای مدتهای طوﻻنی زن و خانوادة او را درگیر میکند.
کلیدواژهها
مقدمه
همواره هدف علوم مرتبط با بارداری مبتنی بر این اصل است که هر حاملگی از روی میل انجام شود و درنهایت به وجود مادر و فرزندی سالم بینجامد و تعداد زنان و نوزادانی که در اثر روند بارداری و زایمان از بین میروند یا صدمه میبینند به حداقل برسد (ویلیامز،[1] 1372: 4). اما بسیار رخ میدهد که این هدف محقق نمیشود و بنابر علتهای متعدد، حاملگی در یکی از مراحل تکوین خود با شکست مواجه میگردد. سقطجنین یکی از عوامل مهم در بهثمرنرسیدن بارداری است که یا خود به خود رخ میدهد یا تعمداً به آن اقدام میشود. نکتة چالش برانگیز در مسئلة اقدام به سقط، که محور اصلی تحقیق حاضر بر آن استوار است، تعارض آن با مفاهیم اجتماعی مرتبط با مادری، لذت فرزندیابی و حفظ آن و بدیهیدانستن احساس خواستنِ نوزاد همزمان با اطﻼع زن از بارداری است.
شناسایی عواملی که زنان را به عملی مغایر با ویژگیهای زیستشناختی و هویت شکلگرفتة روانی و اجتماعیشان در زمینة نقش مادری وامیدارد و چگونگی مواجهه و کنارآمدن با پیامدهای احتمالی آن و تعارضهای ناشی از انتظارات جامعه و حتی خود، انگیزة پژوهش و تحقیقاتی ازایندست را در میان علاقهمندان و محققان ایجاد میکند. تحقیق حاضر با چنین انگیزههایی تکوین یافته است.
بیان مسئله
برای زمانی طوﻻنی روابط جنسی و پیامدهای آن، همچون بارداری، در زمرة رفتارهای شخصیِ افراد در حیطة خصوصی زندگیشان تعریف شده بود؛ روابط و رفتارهایی که جز زوجین کسی حق یا توان مداخله در آنها را ندارد. اما امروزه میدانیم که فرزندآوری فرایندی پیچیده است. درواقع عوامل اقتصادی و اجتماعی میتوانند بر تصمیم زوجین برای باروری، تعداد مطلوب فرزندان، زمان فرزندآوری و فاصلة سنی کودکان تأثیر بگذارند. تغییر در نقش سنتی زن و تحوﻻت نگرشی به مسئلة فرزندآوری، امکان ادامة تحصیل، اشتغال و تحوﻻت قانونی، زمینة این تغییرات را فراهم آورده و بر انگیزه و نگرش زنان درباب بارداری و زایمان اعمال نفوذ میکنند.
بهلحاظ کارکردی، سقطجنین ارادی از جنبة تاریخی روشی برای کاهش و تنظیم موالید قلمداد میشده است. با توجه به آمار میتوان اذعان داشت که سقطجنین ارادی در جامعة امروزی و مدرن همچنان کارکرد خود را حفظ کرده است. طبق آمارهای سازمان جهانی بهداشت ساﻻنه 120میلیون بارداری در سراسر جهان رخ میدهد که ازاینمیان، 46 میلیون بارداری (یعنی ٢٢ درصد از کل حاملگیها) به سقط خاتمه مییابند. مطابق همین آمارها، 20 میلیون از سقطهای عمدی در وضعیت غیربهداشتی صورت میپذیرند که سقطهای غیرایمن تعریف میشوند (سازمان جهانی بهداشت، 2009). طبق گزارش اکونومیست تحقیقات جدید این آمار را رد نکرده یا تغییر ندادهاند (اکونومیست، 2012). در ایران نیز، با وجود ممنوعیتها و محدودیتهای قانونی و شرعی، متأثر از زمینة فرهنگی و مذهبی جامعه، آمار سقطجنین رقم باﻻیی برآورد میشود. هرچند به دلیل همین محدودیتها این آمار دقیق نیستند، براساس گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران، ساﻻنه 80 هزار سقط (یعنی درحدود 200 مورد در روز) در کشور رخ میدهد که اغلب آنها غیرقانونی و غیربهداشتی هستند (بهجتی کرمانی، 1386: 214).
سقطجنین عمدی با برجاگذاشتن آثار جسمی درازمدت، ناتوانکننده و حتی مرگبار و نیز آسیبهای روانی و اجتماعی در زنان، از دیدگاه محقق این پژوهش مسئلهای اجتماعی و نیازمند توجه و شناخت بیشتر است؛ چراکه بهویژه با ایجاد آثار نامطلوب بر سلامت عمومی زندگی زنان، هم ایشان و هم کل جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد.
مسئلهای که انگیزة انجام این تحقیق را فراهم آورده است، ناکافیبودن شناخت ما از فرایند تصمیمگیری و پیامدهای اقدام به سقط در میان زنان و تلاش برای درک بیواسطة تجربههای زنانه از سقط عمدی جنین از زبان افراد درگیر این مسئله است.
اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق بر درک تجربة زنانی استوار است که به سقطجنین خود اقدام کردهاند، چراکه در اصل «نگرش، دیدگاه، تعابیر و تفاسیر و تجارب و کنشهای متقابل افراد، عناصر معنیدار حقیقت اجتماعی بهشمار میآیند» (محمدی، 1387: 80). بررسی و کشف این عناصر هدف کلی تحقیق ما را شکل داده است. اهداف تحقیق را بهاینشرح میتوان برشمرد:
هدف اول: شناسایی ویژگیهای دموگرافیک زنان سقطجنین کرده و همسرانشان؛
هدف دوم: شناسایی تجربة شخصی زنان از سقطجنین عمدی (شامل: روش، وضعیت تصمیمگیری و فرد تصمیمگیرنده، میزان حمایت اطرافیان و...)؛
هدف سوم: شناسایی پیامدهای اجتماعی سقطجنین در زنان و نقش باورهای مذهبی آنان در این تجربه.
مبانی نظری
در بخش مربوط به نظریهها، به آن دسته از نظریهها پرداختهایم که بهطور کلی درباب سقطجنین بهکار میروند. درحقیقت هدف پژوهشهایی ازایندست، نزدیکشدن به نظریهسازی است. بااینحال برای هر تحقیقی به نظریههای پیشین نیاز است که راهنمای مسیر تحقیق باشند و مانع انحراف تحقیق شوند.
مهمترین ارزیابیها و نظریهها در زمینة سقطجنین به بررسی این پدیده ازمنظر اخـﻼق بـازمیگردد. دیگر نظریهها مباحث فقهی و حقوقی را دربرمیگیرند که از حوصلة مقالة حاضـر خارج است. دربارة دیدگاههای مربوط به سقطجنین به چهار رویکرد اصلی میتوان اشاره کرد:
1. دیدگاه ممنوعیت مطلق (نظریة حیات)
2. دیدگاه اعتدالی یا میانهرو (نظریة سـرمایهگـذاری)
3. دیدگاه آزادیخواه (آزادی مطلق)
4. دیدگاه فمینیستی.
رویکرد ممنوعیت مطلق (نظریة تقدس حیات)
قدیمیترین و احتماﻻً جدیترین دیدگاه درمیان نظریههای سقطجنین، نظریة تقدس حیات اسـت که بـهطـور ویـژه گـروههـای مذهبـی و جنـاحهـای محافظـهکار سیاسـی از آن پشـتیبانی کردهاند (راسخ، 1386: 182). بهخصوص این رویکرد تا اواخر دهة 50 میلادی (تحت حمایت کلیسـا) رویکـردی مسـلط محسوب میشد (اسلامی، 1384: 322).
نظریة تقدس حیات بر این باور است که زندگی ارزشمند و مقدس اسـت، بـههمـیندلیـل هیچکس مجاز به ازبینبردن آن نیست. پس صرفنظر از درجة حیات، نوع درد، کمی یا زیادی احتمال مرگ و... باید از حیات انسانی حمایت کرد. ﻻزم نیست زندگی انسان کیفیت خاصی داشـته باشـد تـا برای آن اهمیت قائل شویم.
رویکرد میانهرو )رهیافت اعتدالی(
جهتگیری هر فرد درباب سـقطجنـین بـه پاسـخی بـازمیگردد که به پرسشِ "جنین انسان است یا خیر؟" میدهد. رهیافـت اعتـدالی بـر آن اسـت کـه میـان مراحل مختلف شکلگیری جنین تفاوت است و در مواردی که هنوز جنین شکل نگرفته است سقط مجاز و در مواردی که به نظر میرسد جنین به قالب انسانی درآمده سقط غیراخلاقی است. بنابراین تفاوتنهادن میان مراحل بارداری عامل مجاز یا غیرمجاز دانستن سقطجنین خواهد شد. این دیدگاه، بیشازهمه، کانون توجه آن دسته افرادی قرار میگیرد کـه مـوارد خـاص سـقطجنـین مثـل بارداریهای ناشی از تجاوز یا زنای با محارم و نیز بهخطرافتادن جان مادر، نقـایص ژنتیکـی جنـین، حفـظ سلامت روحی و روانی مادر و... را ازجمله دﻻیل انجام سقطجنین عمدی (و گاه درمانی) میداننـد. دشواری مسئلة سقطجنین در اغلب این موارد بیگناهبودن جنینـی اسـت کـه ازمیـان مـیرود. درواقـع، انتخاب میان جان مادر و جنین میتواند مسئلهای تلخ و دردناک باشد. بههرحال فرض کلی بر آن است که میان جان موجودی بالقوه (جنین) و بالفعل (مادر) حفـظ جـان مـادر ارجح اسـت. در تأییـد چنـین دیدگاهی، موافقان نظریة اعتدالی به دو نظریة سرمایه و هویت ناطق استناد میکنند:
نظریة سرمایه
هنگامی که با دیدگاه نظریة سرمایه به سقطجنین مینگریم، اولین پرسش این نیست کـه آیـا جنین شخص است یا خیر؛ بلکه سؤال اصلی این است کـه از چـه زمـان جنـین صـاحب ارزش و منفعـت میشود تا ازاینطریق از آن حمایت شود. رونالد دورکین (مهمترین مدعی در این نظریه) معتقد است ازطریـق دو منبع در انسان سرمایهگذاری رخ میدهد: 1. بهوسیلة طبیعت یا خدا 2. بهوسیلة انسان یا فرهنگ.
انسان ترکیبی است از قدرت تکامل طبیعت یا خلقت خدا (ژنتیک انسان) و قدرت انسانی، که ناشی از انتخابهای فردی او و نیز فرهنگ و جامعة اوست (همچون آموزش، احساس، علاقه و...).
نظریة ارزش سرمایه نیز بر این مبتنی است که حیات انسانی خاص به طور منفرد یا درمقایسهبا حیاتهای دیگر در چه مرحلهای از زندگی، بهلحاظ سرمایهگذاری طبیعت و انسان، قرار دارد؟ درواقع معیار تصمیمگیری در ایـن نظریه پاسخی است کـه به این پرسش داده میشود (راسخ، 1386: 191-195).
نظریة هویت ناطق
در این نظریه سعی شده است به محور نظریههای قبل، که همه مبتنی بر شخص انسانی بود پرداخته شود. درواقع این بحث به مرحله یا زمانی بازمیگـردد کـه جنـین در آن زمـان بـه انسـان تبـدیل میشود تا ازآنبهبعد، اجازة نابودی شخص انسان، حتی به مادر، داده نشود. ایـن ادعـا را چنین میتوان مطرح کرد:
1. کشتن شخص قتل است.
2. جنین در مرحلة x شخص میگردد.
3. از مرحلة x نباید جنین را سقط کرد.
سؤال اصلی آن است که براساس کدام ویژگی، جنین شخص محسوب میشـود؟ طرفداران ایـن دیدگاه، انسان بهعنوان یک هویت ناطق را شخص میدانند. این ادعا (ناطقبودن) شامل شعور و ارادة انسان و وجه تمایز او از حیوانات است. همواره تعبیرهای گوناگونی ازایندست ارائه شده است. برای مثال به پنجوجه میتوان اشاره کرد: خودآگاهی، قدرت تعقل، فاعلیت اخلاقی، منافع بلندمدت و حیـات مستمر روانی.
همة این دیدگاهها، بر قوة نطق انسان تأکید میکنند. بنابر نظریة هویت ناطق، بهمحض اینکه جنین از این قوه برخوردار شد، انسان و شخص محسوب میشود و نمیتوان آن را سقط کرد (راسخ، 1386: 195-197).
رویکرد آزادیخواه (آزادی مطلق)
چنانکه از مقایسة این رویکرد با رهیافتهای پیشین برمیآید، طرفداران این نظریه، از منظری کاملاً آزادیخواهانه به حق سقطجنین مینگرند و هیچ دلیلی برای غیراخلاقیبودن آن نمیبینند. در این نظر، سـقطجنین امری خصوصی و مسئلهای شخصی است (اسلامی، 1384: 323). طبعاً سؤالی که پیش از ایـن بـرای نظریهپردازان سابق طرح شده بود، در این نظریه هم مطرح گردیده و به آن پاسخ داده شده است: اینکه آیا جنین انسان است؟ مدافعان آزادی سقطجنین کوششهای متعددی به عمل آوردهاند تا نشان دهند که جنین انسان بالفعل نیست.
دیدگاه فمینیستی
نظریههای فمینیستی دربارة سقطجنین گوناگون و متنوعاند و از زوایای مختلف به این مسئله نگریستهاند، اما بهطور کلی میتوان این نظریهها را به دو گروه کلیِ مخالف سقطجنین و موافقان آن تقسیم کرد.
گفتمان موافق سقطجنین
الف) نظریة انتخاب: بخش اصلی نظریة فمینیستی و طرفداران حق انتخاب سقطجنین معطوف به این است که این زن و تنها این زن است که حقی اختصاصی برای تصمیم دربارة ادامة بارداری یا ختم آن دارد. هیچ فردی، حتی جامعه، حق تحمیل ادامة بارداری به زن را ندارد. این نظریه بهرسمیتنشناختن این حق را برای زن، رد انسانیت او میداند (بلالی، 1386: 172).
طرفداران حق انتخاب معتقدند باید تمام حقوق انسان کامل را، به فرد بالقوه هم داد، مگر آنکه وجود آن، با حقوق، زندگی، آزادی و شادمانی موجود دیگری در تداخل باشد (بلالی، 1386: 69). زنان دربارة داشتن یا نداشتن فرزند حق انتخاب دارند و باید بتوانند قدرت کنترل موالید خود را به طور فردی داشته باشند. درنتیجه فمینیستها هر نوع اعمال کنترل اجتماعی تحت سلطة مردان را نفی میکنند. فمینیستهای رادیکال معتقدند زنان حق پایاندادن به بارداری خود یا سقطجنین را دارند و این امری شخصی و مربوط به خود زن است و نه دولت (مشیرزاده، 1385: 286-287).
دیدگاه فمینیستی جنین را در متن و زمینهای که در آن قرار دارد میبیند؛ یعنی بدن زن. در این دیدگاه ارزش جنین نسبی است نه مطلق. آنچه به فرد ارزش میدهد موجودیت او نیست، هویت و شخصیت اوست؛ بنابراین نباید جنین را چندان مهم قلمداد کرد؛ چراکه هویت او در روابط اجتماعی رشد نیافته است.
ب) نظریة کنترل بر بدن: سقطجنین درخواستی ـ یکی از مطالبات چهارگانة نخستین کنفرانس آزادی زنان بریتانیا (1970) مبتنی بر این دیدگاه بود که زنان حق تفویضناپذیری بر تن خود دارند (هام، 1382: 22). این بخشی از دیدگاه فمینیستی دربارة آزادی تولیدمثل است. حقوق تولیدمثلی خود، شامل حقوق مادرشدن، جلوگیری از بارداری و سقطجنین است. لندا گوردن معتقد بود کنترل تولیدمثل اساساً مبارزهای سیاسی برای کسب حق تعیین سرنوشت زنان است (هام، 1382: 374).
دیدگاههای زنمحور، حق کنترل بدن را بخشی اساسی از حق آزادی انسان میدانند؛ بهویژه در بارداریهای ناخواسته که رضایت مادر برای حضور جنین و استفاده از جسم او بهعنوان مادر ﻻزم است. ازاینرو با پذیرفتن سقطجنین براساس تصمیم مادر، به حریم خصوصی او احترام گذاشتهایم و برای او حق تعیین سرنوشت در ازدواج، بارداری، عقیمسازی اختیاری و خاتمهدادن به زندگی جنین قائل شدهایم (راسخ، 1386: 189).
گفتمان فمینیستی مخالف سقطجنین
طرفداران حق حیات را در همة گروههای اقتصادی، اجتماعی، مذهبی و تحصیلی میتوان یافت، امـا همة آنان با این نظریه همپیماناند که همة انسانها، مخصوصاً جنینهای بیگناه، از حق ذاتـی بـرای حیات برخوردارند (ویلک، 1983). درواقع فمینیستهای طرفدار زندگی از موضعی فمینیستی ـ و نه سنتیـ برآناند که زنان بـهمثابة انسانهایی مخالف خشونت، اعدام و جنـگ، نباید مبادرت به قتل نفس (سقط جنین) کنند. باید از بارداریهای ناخواسته جلوگیری شود، نه آنکه موجود زندهای که شکل گرفته به قتل برسـد. آنان معتقدند: ستم بر هر گروهی از افراد، ضربهای بر بنیان فمینیسم است که مبتنی و معتقد به برابری مطلق همة انسانهاست (مشیرزاده، 1385: 140). درحقیقت استدﻻل این گروه به این نکتة مهم اشاره میکند که سقطجنین و حمایت از آن نوعی عدول از آرمانهای پیشگامان فمینیسم است؛ ایدة اولیهای که مبارزهها مبتنی بر آنها آغاز شـد، یعنی برابری. الیزابت کدی استنتون (که اولین کنوانسیون حقوق زن را در سال ٨٤٨١ در سنکافالز سازماندهی کرد) سقطجنین را بچهکشی دانست و معتقد بود در جایی که زنان وضعیت خود را بهمثابة دارایی مردان بـودن منزجرکننده میدانند، چگونه بر این نکته تأکید میکنند که جنینهایشان باید دارایی مادران باشـند؟ (فاستر، 1999).
روششناسی
از آنجا که تحقیق صورتگرفته مبتنی بر هدفِ شناخت بیشترِ درک و تجربة زنانه از مسئلة سقطجنین عمدی است؛ هدفی که دستیابی به آن با روشهای کمی میسر نمیشود؛ از روش کیفی برای پژوهش سود بردهایم. روشهای کیفی احتماﻻً میتوانند یکی از پرکاربردترین شیوههای مطالعه در حوزة زنان و مسائل و مشکلات مربوط به آن باشند. خصلت تجربهمحور و مبتنی بر درکِ روشهای کیفی این امکان را فراهم میآورد که از آن بخش از تجربههای زنانه که اغلب پنهان ماندهاند و دربارة آنها صحبت نمیشود، اطلاعات گرانبهایی کسب شود. از آنجا که هدف این تحقیق رسیدن به درک عمیقتر و شناخت بیشتر پدیدة سقطجنین ارادی و پیامدهای آن است، روش کیفی بستر مناسبی برای جمعآوری دادهها و تحلیل اطلاعات حاصل برای تحقق این هدف فراهم میآورد. بهویژه آنکه حساسیت موضوع تحقیق و بحث درباب تجربة زنانة سقطجنین عمدی با محدودیتها و ممنوعیتهای قانونی و شرعی در جامعة ما همراه است. همین باعث میشود استفاده از روشهای کمی و پرسشنامه چندان برای شناخت این پدیده مؤثر واقع نشود، چراکه نهتنها یافتن تعداد موردنظر از نمونهای جامع برای تحقیقات کمی بسیار دشوار است، بلکه درعینحال اطلاعات ﻻزم بهراحتی با تکنیکهای پیمایشی و پرسشنامهای در اختیار محقق قرار نمیگیرد. مهمتر از همه اینکه واکاوی احساسات و عواطف زنان، که هدف اصلی این پژوهش است، نیز به مدد روش کیفی و تکنیکهایی که این روش در اختیار میگذارد، امکانپذیر است. انجام مصاحبة عمیق این فرصت را که اطلاعات جامعتری از مصاحبهشوندگان دریافت شود بهتر و بیشتر فراهم میسازد.
پژوهش حاضر به منظور شناخت بهتر سقطجنین ارادی و نیز آگاهییافتن از پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی ناشی از اقدام به سقط از دو روش پدیدارشناسی و نظریة مبنایی سود برده است. تلفیق این دو شیوه با هم این امکان را برای ما فراهم آورد که با دیدگاه حاصل از مفهوم پدیدارشناسی وارد حوزة تجربههای زنان و فهم تجربة زیستة آنان شویم و با استفاده از امکان تحلیلی و توصیفی که نظریة مبنایی در اختیار ما قرار داد، بتوانیم یافتههای خود را از توصیف صرف به سمت تجزیه و تحلیل سوق دهیم.
جامعة آماری، روش انتخاب نمونه و تکنیک گردآوری اطلاعات
جامعة آماری تحقیق حاضر از زنانی تشکیل شده است که دستکم یکبار سابقة سقطجنین عمدی به صورت غیرقانونی داشته و ساکن شهر تهران بودهاند. نمونههای این تحقیق به روش زنجیرهای جستوجو شدهاند. بنابه دﻻیل متعددی که به موضوع تحقیق و عنوان سقطجنین عمدی بازگشته و حساسیتهایی که بهلحاظ قانونی، مذهبی و حتی احساسی درباب این پدیده وجود دارد، یافتن نمونهها کاری بسیار دشوار بود.
انتخاب نمونه در این تحقیق به کمک هردو روشِ نمونهگیری گلولهبرفی و هدفمند صورت گرفت. بهاینمعنی که نمونهها، به دلیل خاصبودن تجربهشان و دشواری یافتن آنها، بـه روش گلولهبرفی جستوجو شدهاند، اما در مرحلة انجام مصاحبه، هنگام پیادهکردن گفتوگوها و حتی در بخش تفسیر و تحلیل یافتهها، برخی نمونهها که به دﻻیلی تشخیص داده میشد اهداف تحقیق ما را برآورده نمیکنند، از فهرست حذف شدند. بهاینترتیب، تمام نمونههای معرفیشده تحت بررسی قرار گرفتند، ولی تنها کسانی در فهرست نهایی جای گرفتند که در دستیابی به اهداف پژوهش کمک بیشتری میکردند.
انجام مصاحبه در تحقیق حاضر به کمک شیوة مصاحبة نیمهاستاندارد صورت گرفته است. هرچند در ابتدا سه مصاحبة آزاد با زنانی که تجربة سقط ارادی را داشتند صورت پذیرفت. بهعبارتی، مصاحبة نیمهاستاندارد در روند کار شکل گرفت، نه ابتدای آن. انجام مصاحبه در این تحقیق بهرغم دشواریهایی که در زمینههای مختلف به همراه داشت، یکی از جالبترین بخشهای تحقیق را شکل داد.
تحلیل دادهها
نتایج حاصل از پاسخهای مصاحبهشوندگان را میتوان در سه بخشِ اطﻼعات زمینهای (دموگرافیک)، تجربة سقط و پیامدهای آن دستهبندی کرد. در بخش اول، به معرفی پاسخگویان ازمنظر برخی ویژگیهای فردی و جمعیتشناختی ایشان اقدام و یافتهها را حول محورِ "سن، تحصیلات و شغلِ زن و شوهر در زمان انجام سقط و در حال حاضر"، گزارش کردهایم. افزونبراین، "سن بارداری و دﻻیل تأخیر در اقدام به سقط" نیز در این بخش قرار گرفت.
در بخش تجربه و ادراک سقطجنین مسائلی چون "فرآیند تصمیمگیری برای انجام سقط و نقش زن در این فرآیند"، "دﻻیل اقدام به سقط"، "نقش و نظر شوهر و اطرافیان در تصمیمگیری" و "تصمیمگیری و نگرانیها" بررسی شدهاند.
سن: نکتة مهم در زمینة اطلاعات مربوط به سن، توجه به این مطلب است که برای بررسی این شاخص باید به سن زن و شوهر در زمان انجام سقط توجه بیشتری کرد تا سن کنونی آنان. طیف سنی پاسخگویان ما در هنگام انجام سقط بسیار گسترده است، اما بهطور کلی بیشترین تعداد پاسخگویان ما در گروه سنی 20 الی 30 سال قرار دارند. پسازآن نیز، طیف سنی 31 الی 40 سال دومین حجم اقدامکنندگان به سقط را در پاسخگویان ما به خود اختصاص دادهاند. در بررسی سن شوهر هنگام سقط، مردان در طیف سنی 25 تا 30 سال و سپس 36 تا 40 سال بیشترین تعداد را در بین پاسخگویان داشتهاند.
تحصیلات: اغلب زنان پاسخگو هنگام اقدام به سقط ازنظر تحصیلی در سطح دبیرستان و دیپلماند و کمترین تعداد به تحصیلات فوقلیسانس و باﻻتر اختصاص دارد؛ حالآنکه تحصیلات مردان در سه سطح راهنمایی، دبیرستان و دیپلم، و فوق دیپلم و لیسانس بهطور یکسان، بیشتر از موارد دیگر (ابتدایی و کمتر؛ فوقلیسانس و باﻻتر) بوده است.
شغل: اگرچه بررسی تغییرات شغلی و تحصیلی در زمرة تحقیقات طولی قرار گرفته و از اهداف این تحقیق نبوده است، ازآنجاکه یکی از دلایل اقدام به سقط حفظ یا ارتقای شغلی یا ادامه تحصیل بیان شده است، مقایسة میزان تحصیلات و شغل افراد در زمان اقدام به سقط و زمان انجام مصاحبه نشان داد که سقط جنین، تأثیر درخور ملاحظهای در ارتقای سطح تحصیلی و شغلی زنان پاسخگو باقی نگذاشته است.
سن جنین، سن بارداری: سن جنین در هنگام اقدام به سقط یکی از مهمترین مواردی است که بایست به آن توجه کرد. از جنبة پزشکی، باﻻتررفتن سن جنین موجب بروز دشواریهایی در زمینة انجام سقط میشود؛ بهخصوص که سقطهای غیرقانونی اصوﻻً در محیطهایی انجام میشوند که ازنظر امکانات پزشکی و بهداشتی فقیر محسوب میشوند. سن جنین فاکتوری برای پیشبینی میزان خطری است که زن را تهدید میکند. سقطجنینِ دیرهنگام، خطر بروز عوارض در زن را افزایش میدهد (اوون، 2009). بخشی از نتایج این تحقیق به بررسی سن بارداری هنگام اقدام به سقط پرداخته است. سن بارداری آن چیزی است که پاسخگویان طی مصاحبه به آن اشاره کردهاند و دقت آن تا چندروز قابل تردید است، که مسئلهای طبیعی محسوب میشود. نتایج مبین آن است که اغلب سقطها قبل از یکماهونیم بهوقوع پیوسته است. سرعت عمل در تصمیمگیری و اقدام به سقط، بهدلیل هیجان ناشی از مواجهه با بارداری ناخواسته را میتوان به این مسئله مربوط دانست. سقطهای دیگر در فاصلة ٢ الی ٣ ماهگی سن بارداری رخ دادهاند که در این تحقیق این سقطها بهمثابة سقطهایی که با تأخیر صورت گرفتهاند بررسی شدهاند.
تأخیر در انجام سقط و دﻻیل آن
بیتوجهی به علائم بارداری: دلیل اصلی پاسخگویان به بینظمیهای هورمونی و اختلال در سیکلهای ماهانه که معیار توجه به بارداری هستند مربوط است. یعنی این اختلالات مانع توجه به بارداری میشوند و درنتیجه سن جنین در هنگام تصمیم برای سقط جنین بالا رفته است. از دلایل دیگر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شکست در روشهای جلوگیری از بارداری؛
- نامحتملدانستن بارداری: برای مثال یکی از پاسخگویان (27 ساله، دیپلمه، خانهدار) به مشکلات زناشویی بین خود و همسرش اشاره کرده است که باعث شده ذهن او را از احتمال بارداری منحرف کند.
- نیافتن محلی برای انجام سقط: گاه پاسخگو زمانی را دلیل این تأخیر دانسته است که صرف پیداکردن محل و فردی شده است که به انجام سقط او کمک کند.
- عدم تشخیص علائم بارداری: گاهی تداخل حالتهای بارداری با برخی بیماریها زن را از توجه به باردارشدنش باز میدارد.
- شکست در روشهای اولیة اقدام به سقط: یکی از پاسخگویان (38 ساله، کارمند مرکز بهداشت) علت باﻻرفتن سن بارداری را ناموفقبودن روش اولیه برای اقدام به سقط میداند. او ابتدا با تزریق آمپول اقدام به سقط میکند و مدتی برای کسب نتیجة آن صبر و سپس به روش بعدی (کورتاژ) اقدام میکند. این مدت زمانی، سن بارداری را به سهماهگی افزایش داده است.
سقطجنین و فرایند تصمیمگیری
در بخش تجربة سقطجنین، تصمیمگیری مهمترین بخش را شامل میشود و مواجهه با بارداری ناخواسته، اولین مرحله برای اقدام به سقط است. در این زمان است که زن یکی از دو راه پیش روی خود، یعنی ادامة بارداری ناخواسته یا پایاندادن به آن، را برمیگزیند. اگرچه زنان زیادی گزینة ادامة بارداری ناخواسته را برمیگزینند، پاسخگویان این تحقیق سرانجام مبادرت به سقط ارادی جنین خود کردهاند. اغلب آنان انتخاب نگهداری یا ازبینبردن جنین را سختترین مرحلهای دانستهاند که طی اقدام به سقط با آن مواجه شدهاند.
اطلاع از بارداری ناخواسته و واکنش به آن
احتماﻻً اولین واکنش هیجانی در زن زمانی به وجود میآید که از بارداری ناخواستة خویش مطلع یا مطمئن شود. شوک و ناباوری، خشم و عصبانیت، اندوه و غم شایعترین واکنشهایی است که هنگام اطلاع از بارداری ناخواسته رخ میدهد. یکی از پاسخگویان (39ساله، دیپلمه، کمکبهیار) بیان میکند: «اصلاً ماورای فکر من بود که چنین اتفاقی برایم بیفتد، تصور نمیکردم. شوکه شده بودم و آن کاری را کردم که مثل جنون بود. دیگر حساب کن آدم طول میکشد از شوک بیاید بیرون دیگر».
اهمیت عنصر زمان در فرایند تصمیمگیری
یکی از نکتههای مهم دربارة اقدام به سقطجنین زمان است که به نظر میرسد در تحقیقات مشابه به آن بیتوجهی شده است. اغلب پاسخگویان این تحقیق اذعان داشتهاند که تصمیمگیری برای سقط را در مقطع زمانی کوتاهی انجام دادهاند. این سرعت عمل، اغلب به تصمیمگیری عجوﻻنه میانجامد که طی آن فرصت مشاوره و چارهجویی از اشخاص مطلع یا معتمد از زن و خانوادة او گرفته میشود. در این مقطع، زن یا شوهر احساس میکنند که در تصمیم خود قاطع هستند و مجموعة اوضاع را نیز بهنحوی ارزیابی میکنند که چارهای جز انجام سقط ندارند. افزونبراین، اغلب بهمنظور باﻻترنرفتن سن جنین که اوضاع را ازنظر شرعی و احساسی و نیز پزشکی برای سقط دشوارتر میسازد، سرعت این تصمیمگیری افزایش مییابد. شاید برای کمک به کاهش تعداد سقطجنینها، توجه به این مقطع زمانی اهمیت خاصی داشته باشد. پاسخگویی (30ساله، فوقدیپلم، معلم) دراینزمینه میگوید: «من فهمیدم باردارم. باور کن سریعالسیر اقدام کردم؛ یعنی من همین امروز فهمیدم باردارم، شبش با دکتر صحبت کردم، فردایش رفتم این کار را کردم. یعنی یکروز هم نگذاشتم».
سقطجنین، نقش زن و شوهر در فرایند تصمیمگیری
تصمیمگیری برای سقط، به رأی و نظر زن و شوهر ـهردوـ بستگی دارد. بااینهمه، گاه نقش یکی از زوجین در این فرایند پررنگتر است. پاسخگویان در جواب به این سؤال که تصمیمگیرندة نهایی برای انتخاب گزینة سقط چهکسی بوده است، بهترتیب به این موارد اشاره کردهاند: 1. زن تصمیم اصلی را میگیرد و سپس شوهر را در این تصمیم با خود همراه میکند ٢. زن و شوهر با موافقت هم اقدام به سقط میکنند ٣. شوهر نقش اصلی را در انتخاب سقط دارد و زن را وادار به آن میکند ٤. زن بهتنهایی و بدون اطﻼع شوهر مبادرت به سقط میکند. برخلاف انتظار ما، نقش زنان در تصمیمگیری برای انجام سقط پررنگ و تعیینکننده بود. بااینحال در مقام مقایسه بین دو گزینهای که زن بهتنهایی تصمیمگیرنده است یا مرد بهتنهایی، تعداد مردانی که بهتنهایی تصمیمگیرنده بودند و نظر خود را به همسرشان تحمیل کردهاند بیشتر است.
سقطجنین، تصمیمگیری و نقش و نظر اطرافیان
فرایند تصمیمگیری درباب سقط تنها محدود به زوجین نمیشود. اغلب اوقات خانوادههای زن، شوهر، دوستان و حتی فرزندان بزرگ خانواده (درصورت حضور) در جریان این تصمیم قرار میگیرند.
الف) اطرافیان طرف مشورت
پاسخگویان اغلب برای مشورت خانوادة خود را مطلع کردهاند، اما میزان اطلاع خانوادة شوهر هم چندان کم نیست. در مرتبة سوم، زنان دوستان خود را از بارداری ناخواستهشان مطلع کردهاند. خواهرها ازمیان خانوادة زن و خواهرشوهرها ازمیان خانوادة شوهر بیشترین مطلعان از بارداری ناخواسته را تشکیل میدهند و بیشتر طرف مشورت قرار میگیرند. نزدیکی سنی زن با این افراد دلیل این موضوع را توجیه میکند. بهاینترتیب اینطور استنباط میشود که زنان در مشورت خود بیشتر در پی همدلی هستند تا مشاورة واقعی. درنتیجة یافتههای ما، زنان بهندرت اشخاصی را که احتمال مخالفت آنان با سقط میرود طرف مشورت قرار میدهند. بهعبارتی، آنان از نظر اطرافیان در تأیید نظر خود استفاده میکنند.
ب) نظر اطرافیان
در بخش بعدی پاسخها، نظر اطرافیان مطلع تحت بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد که هنگام موافقت، خانوادههای زن و خانوادههای شوهر تقریباً به طور یکسان با تصمیم زن برای سقط موافقت کردهاند، ولی از میان مخالفتها، سهم خانوادة زن بیشتر از خانوادة شوهر است.
تأثیر نظر اطرافیان: در برخی موارد پاسخگویان معتقد بودند که شاید اگر اطرافیان بهجای همدلی صرف با زوجین و موافقت با آنها، گزینههای دیگر را به آنها معرفی و افق بازتری از مسئله را دربرابر آنها بازمیکردند، نتیجة تصمیم با آنچه صورت گرفته متفاوت میبود. یکی از پاسخگویان (30 ساله، فوقدیپلم، معلم) میگوید: «ببین یکی بود من را میخکوب میکرد من شاید (اینکار) را نمیکردم».
سقطجنین، تصمیمگیری و نگرانیها
- نگرانی برای سلامت جسمی خود: احتماﻻً یکی از شایعترین نگرانیهای زن برای اقدام به سقطجنین ترس از بهمخاطرهافتادن سلامت جسمی خود اوست. این دغدغه میتواند طیفی از نگرانیهای مربوط به خطرهای جسمی تا احساس مواجهه با مرگ را دربرگیرد. غیرقانونیبودن سقط و عملکرد مخفیانه برای اقدام به آن، به این ترس و نگرانی میافزاید. پاسخگویی (29 ساله، دیپلمه، خانهدار) میگوید: «شب قبل کمی نگرانی بهم دست داده بود، از اینکه میخواستم اینکار را انجام بدهم، میترسیدم. میترسیدم که نکند بلایی سر خودم بیاید، دچار مشکلی، مریضی، بیماری چیزی بشوم»
- نگرانی از بهمخاطرهافتادن حیثیت اجتماعی: علاوهبر مخاطرات جسمی، یکی از نگرانیهای زنانی که بهدلیل وضعیت خاص ازدواجشان، مثل بارداری در ازدواج موقت یا زمان عقد، اقدام به سقط میکنند، بروز سوءتفاهم در دیگران است. احساس تنهایی و نیاز به مخفی نگهداشتن موضوع، نگرانیهای این افراد را تشدید میکند. پاسخگویی (27 ساله، دیپلمه، خدماتی) که در زمان ازدواج موقت باردار شده است، میگوید: «شرایط خیلی بدی است. خوب تنهایی... بعد مثلاً اگر مامانم میدانست یا یکی میدانست خوب خیلی راحتتر بودم. بعد جان و زندگی خودم در خطر بود. اصلاً اگر خودم هم از بین میرفتم، کی میخواست ثابت کند که این بچه حلال بوده؟ همه فکر میکردند این بچه نامشروع است، خیلی وضعیت بدی داشتم».
- هراس از تقابل با آموزههای مذهبی: بهجرئت میتوان گفت یکی از مهمترین تردیدهایی که بر تصمیمگیری زن اثر میگذارد و او را با خود درگیر میکند، قرارگرفتن بر سر دوراهی است که سقط را ازیکسو گناه میشمرد و ازطرف دیگر موقعیت زن او را به انجام سقط وامیدارد. صرفنظر از نوع این دﻻیل و اهمیت و قدرت قانعکنندگی آنها، این هراس در اغلب زنان بروز پیدا میکند. بهخصوص در بافت مذهبی اجتماع ما که سقطجنین ازنظر مذهبی و شرعی نکوهیده است. پاسخگویی (20ساله، دیپلمه، خانهدار) میگوید: «بیشتر همین که اگر بچه را بیندازم گناه کردهام، اگر نیندازم آبرویم میرود، اصلاً بلاتکلیف بودم. تکلیف خودم مشخص نبود، اصلاً نمیدانستم چهکار کنم».
- افزایش تحریکپذیری و خشم: فشارهای وارد به شخص در این فاصلة زمانی، یعنی بین مواجهه با بارداری ناخواسته تا انجام سقط، میتواند منجر به افزایش تحریکپذیری و بروز واکنشهایی چون خشم و ناراحتی در این مقطع شود.
روشهای انجام سقط
محلها و عاملان انجام سقط: شناخت روشهایی که زنان برای اقدام به سقط بهکار میبرند، افراد، مکانها، همراهان، معرفان و هزینههای پرداختی برای آن، به درک بهتر فرایند اقدام به سقط کمک میکند. افزونبراین، بین صدمههای جسمی، واکنشهای روحی و فشارهای اقتصادی ناشی از سقط و روشهای آن رابطهای انکارنشدنی وجود دارد. اگرچه، جز چند پاسخگو، همة مصاحبهشوندگان برای انجام سقط، به پزشک (متخصص یا عمومی) یا ماما مراجعه کردهاند، بههمانمیزان، قبل از مراجعه به پزشک، یک یا چند روش گیاهی یا شیمیایی را برای انجام سقط بهکار برده و درنتیجة ناموفقبودن یا ایجاد مشکل در آن به متخصص مراجعه کردهاند. دوم اینکه به صرف مهارت افراد اقدامکننده، نمیتوان سقط عمدی را بهداشتی نیز محسوب کرد، چراکه اغلبِ این سقطها در محل و محیطهای غیربهداشتی یا فاقد امکانات کافی صورت میگیرد. حتی اگر همانطور که برخی پاسخگویان اشاره کردهاند، مطب محلی شیک و تمیز هم باشد، باز هم فاقد استانداردهای ﻻزم برای مواجهه با بروز خطر احتمالی سقطهای غیرقانونی است. پاسخگویی (23ساله، دیپلمه، خانهدار) دربارة محلی که سقط را در آنجا انجام داده میگوید: «این هم که میگویم وسائل استریل نبود. من دیدم وسائل روی بخاری را برداشتند، شعلههای بخاری را زیاد کردند. این وسائل را چیده بودند مثل کبابپز... بعد اینها را چیده بودند روی آن. خیلی برایم (عجیب) بود».
همراهان:در همة اقدام به سقطها مهمترین فرد همراه شوهر است. حتی اگر برای انجام آن رضایت کامل نداشته باشد، حضور همسر بهدلیل نقش حمایتی که ایفا میکند برای زنان بسیار ارزشمند است.
معرفها: دوستان اولین گزینهها برای جستوجوی محل و افراد اقدامکننده به سقط هستند. تقریباً اکثر پاسخگویان ازطریق دوستان خود با این مکانها آشنا شدهاند. برخی دیگر ازطریق آشناییهای شخصی و برخی هم ازطریق منشیهای مطب و حتی یک مورد ازطریق کادر رسمی مرکز بهداشتودرمان به این افراد دسترسی یافتهاند.
روشهای اقدام به سقط
مصرفداروهای شیمیایی، شامل قرص و تزریق آمپول؛ استفاده از داروهای گیاهی؛ ضربة فیزیکی، شامل سقوط از پلهها یا رابطة جنسی خشن و سرانجام جراحی (کورتاژ) روشهایی هستند که برای اقدام به سقط استفاده میشوند.
هزینهها: تهیة هزینههای انجام سقط بخش مهمی از مسئلة اقدام به سقط را تشکیل میدهد. این هزینهها بسته به شیوة بهکاررفته (گیاهی، شیمیایی یا جراحی)، فرد اقدامکننده و تخصص او، محل انجام سقط و البته سالی که سقط صورت گرفته متغیر است.
هزینههای غیرواقعی: طی صحبت با مامایی که خود به انجام سقطهای غیرقانونی مبادرت ورزیده بود، اینطور مطرح شد که بهطور معمول و برای انجام قانونی همین سقطها با روش های مشابه، هزینة داروها و آمپولها دهها بار کمتر از قیمتی است که برای تهیة آنها از بازار سیاه پرداخت میشود. به این هزینهها باید مخارج مربوط به سونوگرافی، آزمایشها، روشهای اولیة ناموفق، پیگیریهای بعدی پزشکی، باقیماندن بخشی از محصوﻻت بارداری و نیاز به جراحی مجدد و... را نیز افزود. این هزینهها نشان میدهد که چگونه سقط غیرقانونی میتواند به تجارتی پرسود مبدل شود.
تحمیل فشار مالی بر خانواده:به نظر میرسد زیرزمینی و غیرقانونیبودن سقط زمینة مساعدی برای جریانِ کثیف کسب درآمد برخی سودجویان حتی در لباس کادر پزشکی، فراهم آورده است. ازسوی دیگر، سقط بر خانوادهای که بهطور معمول از وضعیت بد اقتصادی رنج میبرد هزینه تحمیل میکند. پاسخگویی (46 ساله، فوقدیپلم، فرهنگی بازنشسته)، که خود در زمان انجام سقطها معلم بوده و برای اولین سقط دههزار تومان، دومی بیستهزار تومان و سومین سقط صدهزار تومان پرداخت کرده است، می گوید: «آره، دههزار تومن بود، آن موقع حقوق من چهارهزار تومن بود. مثلاً دوبرابر حقوق من بود». گاهی پاسخگویان در چنان وضعیت مالی نامطلوبی قرار داشتهاند که برای تأمین هزینهها ناگزیر از قرضکردن شدهاند. پاسخگویی (39 ساله، دیپلمه، کمکبهیار) دربارة تهیة هزینههای سقط میگوید: «یکجوری بود که پول هم نداشتم. نمیدانم چی شد، گردنبند دخترم را گذاشتم. پنجاهتومان هم داشتم دادم. یادم نیست ولی میدانم گرویی گردنبند دخترم را گذاشتم».
پیامدهای اجتماعی
تغییر در روابط زناشویی: ابعاد سلامت در سهبعد جسمی، روانی و اجتماعی درهم تنیدهاند. مشکلات جسمی قادرند بر روحیة افراد و سپس بر عملکرد اجتماعی ایشان اثر بگذارند. مشخصترین پیامد اجتماعی سقط به تغییرات جسمی و خلقی بین زن و شوهر بازمیگردد. بخشی از این تغییرات معلول طبیعت سقطجنین، مثل درد و خونریزی است، اما بخش دیگر آن به نگاه و نگرش زن به نقش همسر در بوجودآمدن وضعیت جدید مربوط میشود. مقصردانستن شوهر و ترس از بارداری ناخواسته میتواند بر روابط جسمی و عاطفی زوجین اثر نامطلوب بهجا بگذارد. در بین کسانی که این تغییرات را تجربه کردهاند، کشمکش و دعوا و کاهش روابط جنسی معمولترین مواردند. پاسخگویی (30 ساله، فوقدیپلم، معلم) میگوید: «یکجورهایی من از شوهرم، شوهرم از من، یکجورهایی از هم جدا شده بودیم بهخاطر اتفاقهایی که پیش آمده بود». شدت این تغییرات به احساس زن در مقصردانستن شوهر، روابط عاطفی زوجین قبل از سقط، شدت صدمههای جسمی وارد بر زن و نگاه کلی زن به سقط باز میگردد.
اثر بر روابط با اطرافیان:باتوجه به یافتهها به نظر میرسد روابط زن با دیگران، با واکنشهای روحی پس از سقط در ارتباط نزدیک است. افسردگی پس از سقط میتواند منجر به اخلال در برقراری روابط با دیگران شود.
اثر بر رفتار با فرزندان دیگر: بخشی از تغییرات مربوط به روابط با دیگران، به تغییرات رفتاری با فرزندان قبلی خانواده (درصورت حضور) بازمیگردد. ازآنجاکه مراقبت از فرزندان مسئولیتی تماموقت و همیشگی برای زن قلمداد میشود، زنان حتی در موقعیتهای دشوار روحی و احساسی بازهم از این مسئولیت شانه خالی نمیکنند. بااینحال باید پذیرفت کیفیت این نگهداری از کمیت آن مهمتر است. زنان در پاسخ به این پرسش که پس از سقط رفتار آنان با فرزندانشان چه تغییری کرده است، اغلب تغییر خاصی را عنوان نکردهاند. بااینحال نگرشهای روحی خاص، مثل حس مجازاتشدن پس از سقط، برخی از زنان را دچار نگرانی و ترس از سلامت کودکان خود میکند و به تبع همین احساس، مراقبت و نگهداری از کودکان افزایش مییابد. مریم دربارة رفتار با دو فرزند قبلیاش میگوید: «خیلی بیشتر مواظبشان بودم، چون احساس میکردم تاوانش را باید آندوتا پس بدهند».
اگرچه نباید از نظر دور داشت که برخی پاسخگویان نیز به کیفیت پایین مراقبت از کودک، درعین باﻻرفتن کمیت این رسیدگیها، اشاره کردهاند.
اثر بر اشتغال و کار:فعالیتهای اقتصادی زنان بر اثر سقط میتواند دستخوش تغییراتی شود. اغلب مشکلات جسمی بر کمیت کار، بهواسطة مرخصیگرفتن، غیبت از کار یا ترک شغل، تأثیر داشته و مسائل احساسی و روحی بر کیفیت کار، مثل ناتمامماندن کار یا بیمیلی به انجام کار، اثر میگذارند. درمیان پاسخگویانی که هنگام اقدام به سقط شاغل بودهاند، هردوی این مسائل مشاهده شدهاند.
پاسخگویی (30 ساله، فوقدیپلم، معلم) میگوید: «صددرصد. ببین روی کارم تأثیر گذاشت، توی کار آدم تأثیر میگذارد؛ بهخصوص کسی مثل من. باورکن میلی نداشتم، بچهها میآمدند، من دوست نداشتم کار کنم، اصلاً دوست نداشتم درس را یاد بدهم، حداقل دو ـ سهماهی زمان برد».
نتیجهگیری
سقطجنین پدیدهای چندبعدی و میانرشتهای و مسئلهای اجتماعی و شایستة بررسی قلمداد میشود. دلیلهای زیادی وجود دارد که انتظار داشته باشیم میزان سقطجنین عمدی در ایران بیش از آمارهای رسمی باشد که دراینباره ارائه میشود. بخشی از این دلیلها به ساختارهای کلان (مثل رشد جمعیت جوان کشور یا اقتصاد جامعه) مربوط بوده و برخی به سطوح خرد و فردی (مثل تغییرات نگرشی) بازمیگردند. بخشی از یافتههای این تحقیق به اطلاعات شخصی پاسخگویان مربوط میشود. با محاسبة دفعات پرشمار سقط در زنانی که بیش از یکبار سقطجنین عمدی کردهاند، بیشترین تعداد سقطها در 26 تا30 سالگی بهوقوع پیوسته است و اغلب پاسخگویان هنگام سقط دیپلمه و خانهدار بودهاند و سن جنین در اغلب سقطها یکماهونیم بوده است. در مواردی که سقط دیرتر انجام شده است، نامنظمبودن عادت ماهیانه و بیاطلاعماندن زن از بارداری، ناموفقبودن روشهای اولیة اقدام به سقط و باﻻرفتن سن بارداری، زمانبربودن یافتن محل و افرادی که سقط را انجام دهند و تداخل حاﻻت بارداری با برخی بیماریها دلیل این تأخیر مطرح شده است. بخش تصمیمگیری برای ادامهدادن یا ختم بارداریِ ناخواسته، دشوارترین بخش فرایند اقدام به سقط بیان شده است. عوامل زیادی در این تصمیمگیریها دخیلاند. نظر شوهر و نقش او احتماﻻً پررنگترین تأثیر را دارند. بهعلاوه، پایینبودن سن بارداری، سستی دیدگاههای مذهبی به سقطجنین عمدی، نظر تأییدکنندة اطرافیان، قانعکنندهبودن دﻻیل اقدام به سقط برای زوجین و سرعتعمل در تصمیمگیری، بهنحوی که راه را برای مشاورههای بهتر یا سنجیدن تمام جوانب قضیه ببندد، موجب انتخاب ختم بارداری بهعنوان گزینة نهایی میشوند. نقش شوهر در تصمیمگیری را میتوان در سه عنوان مخالف، موافق مشروط و اجبارکننده تقسیمبندی کرد. بههمیندلیل است که اجبار شوهر میتواند جزء دﻻیل سقطجنین بهشمار آید. اطرافیان در فرایند تصمیمگیری کمتر طرف مشورت قرار میگیرند؛ مگر آنکه در اقدام به سقط، به زوجین کمکی برسانند. بههمیندلیل است که بیشتر خواهران (خواهرزن و خواهرشوهر) و دوستان در جریان این تصمیم قرار میگیرند و مسئله بهدلیل مخالفتهای احتمالی بزرگترها از آنان مخفی نگه داشته میشود. اغلب پاسخگویان بیان کردهاند که تصمیمگیری بسیار سریع بوده و در فاصلههای زمانی کوتاهمدت به افراد و وسائل ﻻزم دسترسی یافتهاند. هرچند در این فاصله زن با نگرانیهایی دستبهگریبان میشود؛ اصلیترین این نگرانیها به هراس از بهخطرافتادن سلامت جسمی زن مربوط میشود. بعدازآن، میتوان به تعارض این عمل با اعتقادات مذهبی یا هراس از خدشهدارشدن حیثیت اجتماعی زن اشاره کرد که موجب بروز احساس هیجان و خشم در زن میشود. اگرچه باوجود این موانع، زن با ارزیابی موقعیت، خطر این اقدام را بر خود هموار میکند و به سقط عمدی جنین خود دست میزند.
هنگام اقدام به سقط و در گام اول، اغلب زنان در منزل و با کمک شوهر یا دوستان و به روشهای گیاهی یا تزریقی اقدام به سقط میکنند. اغلب این روشها به دلیل ناآگاهی از شیوههای استفادة درست یا نامناسببودن روش با وضعیت و زمان بارداری و نیز تقلبیبودن داروها ناکام میماند یا ناقص انجام میگیرد. بههمیندلیل در گام بعدی به پزشک یا ماما برای مداخلات بیشتر (کورتاژ) مراجعه میشود. هزینههای سقط نیز با توجه به روش، اقدامکننده، محل و سال اقدام متفاوت است. هرچند اغلب مواقع این هزینهها درصورت قانونیبودن سقط دههابار کمتر خواهد بود. بنابراین میتوان ادعا کرد فروش شیافها، قرصها و آمپولها در بازار سیاه و نیز اقدام غیرقانونی عاملان سقط و دستمزدهای گزاف آنها به تجارتی پرسود تبدیل شده است. بیشترین پاسخگویان ما برای اقدام به سقط به پزشکان زن و مطبهای خصوصی مراجعه کرده بودند.
پیامدهای سقط جنبههایی اجتماعی نیز دارد. مهمترین آنها به تغییرات رفتاری با همسر و فرزندان بازمیگردد. تغییر در روابط زناشویی، چه در ابعاد جسمی و چه در جنبههای عاطفی، بخشی از این دگرگونیها هستند؛ بهخصوص اگر زن مجبور به سقط شده باشد. گاه نیز این تغییرات به واکنشهای احساسی شوهر مربوط میشود؛ یعنی این شوهر است که به روابط زناشویی بیتمایل میشود. علاوهبرآن، رفتار زن با فرزندان خانواده نیز میتواند دستخوش تغییراتی شود. ترس از مجازاتشدن و تاواندادن زنان را به مراقبت بیشتر از فرزندانشان سوق میدهد، بااینحال این احتمال که باوجود افزایش کمیت مراقبتها، بچهها براثر بیحوصلگی و مشکلات روحی مادر، از کیفیت بهتر مراقبتی محروم شوند زیاد است. در سطح بعدی رفتار با دیگران و نیز روابط اجتماعی قبلی زن میتواند دستخوش تغییر شود. این تغییرات میتواند تعاملی دوسویه باشد؛ بهاینمعنی که زن بهعنوان پیامد سقط، روابط اجتماعی خود را کاهش میدهد و اطرافیان زن نیز درصورت اطلاع از سقطجنین با سرزنشکردن او و ایجاد و تقویت احساس گناه به این گوشهگیری دامن میزنند. سرانجام آنکه سقطجنین میتواند بر کار زنان شاغل نیز اثر بگذارد و به شکل کاهش در بازدهی کار، افزایش مرخصی، غیبت از محل کار یا حتی ترک شغل بر اقتصاد خانواده و در سطح کلانتر جامعه اثر بگذارد.
از آنجا که سقطجنین ارادی نتیجة بارداری ناخواسته و بدون برنامهریزی است، سیاستگذاریهای روشن و تعیین هدفهای واقعبینانه در بهداشت باروری میتواند به موفقیت برنامههای بهداشت باروری و تنظیم خانواده در کشور که خود به کاهش سقطجنین ناایمن منجر خواهد شد کمک کند. آگاهی زنان از خطرات سقطجنین که جان مادر را تهدید میکند و نیز آشکارسازی پیامدهای روحی و اجتماعی آن در بین زنان و خانوادة ایشان زوجین را به راههای سالمتر و کمخطرتر تنظیم خانواده سوق میدهد. سرانجام آنکه زوجین ناگزیر از پذیرفتن این واقعیت هستند که بارداری به هردو طرف رابطه مربوط است و زنان بهتنهایی مسئول بارداری ناخواستة خود نیستند.