سوسن باستانی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 3-3
چکیده
مایه خوشوقتی است که اولین شماره از دورهی دهم سال 1395 مجله مطالعات اجتماعی ایران را تقدیم علاقه مندان به مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی می کنیم. مجله مطالعات اجتماعی ایران دومین مجله انجمن جامعه شناسی ایران است که به صورت نیمه متمرکز و با همکاری گروه های علوم اجتماعی و جامعه شناسی دانشگاه ها یا گروه های تخصصی و دفاتر استانی انجمن ...
بیشتر
مایه خوشوقتی است که اولین شماره از دورهی دهم سال 1395 مجله مطالعات اجتماعی ایران را تقدیم علاقه مندان به مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی می کنیم. مجله مطالعات اجتماعی ایران دومین مجله انجمن جامعه شناسی ایران است که به صورت نیمه متمرکز و با همکاری گروه های علوم اجتماعی و جامعه شناسی دانشگاه ها یا گروه های تخصصی و دفاتر استانی انجمن جامعه شناسی ایران منتشر میشود و در هر شماره به موضوعی ویژه و یا به مسائل اجتماعی منطقهای خاص می پردازد. هدف از شیوه نیمه متمرکز انتشار مجله، جلب مشارکت گسترده تر همکاران و پژوهشگران در تولید و انتشار مقاله های علمی- پژوهشی است. مجموعهی پیش رو نخستین مجموعهی مقالات علمی-پژوهشی منتشره در چارچوب حوزهی تخصصی جامعه شناسی انقلاب و جنبشهای اجتماعی را در معرض دید دانشگاهیان و خوانندگان ایرانی قرار می دهد. گروه علمی "جامعه شناسی انقلاب و جنبشهای اجتماعی" انجمن جامعه شناسی ایران که از سال1380 فعالیت خود را در مجموعهگروههای علمی-تخصصیِ انجمن جامعه شناسی ایران آغاز کرده، تدارک این شماره از ویژه نامهی مجله مطالعات اجتماعی ایران را بر عهده داشته است. مقالات این ویژه نامه که ادبیات انقلاب را با نگاهی به انقلاب اسلامی ایران رصد نمودهاند، عبارتند از: "بازشناسی انقلابهای بزرگ با تأکید بر شاخصهها و ابعاد بینالمللی آنها"، "مطالعة تطبیقی عواملِ وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکست انقلاب مصر"، "شاهِ نفتی: نفت و سقوط رژیم پهلوی"، "انقلابهای عربی: مطالعهای تطبیقیـ تاریخی (دلالتهایی نظری درباب نظریههای متأثر از انقلاب اسلامی)"، "تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران". از نویسندگانی که با این شماره همکاری داشتهاند، سپاسگزاریم. در اینجا لازم است از همکارانمان در گروه تخصصی جامعهشناسی انقلاب و جنبشهای اجتماعی به ویژه سرکارخانم دکتر نرگس نیکخواه قمصری سردبیر مهمان ویژه نامه که تلاش فراوانی در فراهم آمدن این شماره داشته اند، سپاسگزاری شود. در پایان وظیفه خود میدانم از جناب آقای دکتر محمدامین قانعی راد، رئیس پیشین انجمن جامعهشناسی ایران، که به مدت 6 سال مدیر مسئولی مجله را بر عهده داشتند، قدردانی نمایم. بی شک مجله مطالعات اجتماعی ایران موقعیت فعلی خود را مرهون حمایت های ایشان و تلاش های اعضای هیات تحریریه مجله است.
نرگس نیکخواه قمصری
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 4-5
چکیده
انقلاب اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم نه صرفا به واسطه متاثر ساختن بسیاری از زمینههای عینی ساختارهای داخلی و بین المللی بلکه تاثیر عمیق و شگرف در حوزه معنا و اندیشه و یا به بیانی دقیقتر تلاقی اندیشه ها و اقدامات عملی سلبی (استعمار و استبداد گریزی) و ایجابی (اسلام گرایی و خویشتن باوری) توانست ...
بیشتر
انقلاب اسلامی به عنوان یکی از بزرگترین رخدادهای اجتماعی نیمه دوم قرن بیستم نه صرفا به واسطه متاثر ساختن بسیاری از زمینههای عینی ساختارهای داخلی و بین المللی بلکه تاثیر عمیق و شگرف در حوزه معنا و اندیشه و یا به بیانی دقیقتر تلاقی اندیشه ها و اقدامات عملی سلبی (استعمار و استبداد گریزی) و ایجابی (اسلام گرایی و خویشتن باوری) توانست فراتر از سرنوشت تاریخی ملت ایران، تغییری در مناسبات قدرت اجتماعی و سیاسی رقم زند. به علاوه انقلاب اسلامی در سطح نظری و تحلیلی نیز بنیانگر موج تازه ای از نظریه پردازی موسوم به نسل چهارم در این عرصه شد که با روش و رویکردی متفاوت از نظریات کلاسیک، توصیفی و تبیینهای سطح خرد یا کلان مرسوم -متمرکز بر علت یا علت هایی مشخص - در این حوزه مطالعاتی توجه نوآورانه به ترکیب علل را در بستر و بافت اجتماعی و سیاسی به خود جلب نمود و در نتیجه امکان تحقق نتایج گوناگونی -و نه فقط وضعیت محتمل الوقوعی -را در مقابل دیده و اندیشه پژوهشگران و کاوشگران این عرصه قرار داد .
بنابراین، تامل و تدقیق در زوایا و دقایق این پدیده تاریخی به منظور شناخت درست و درک جامع ابعاد و واکاوی عمیق زمینهها و اهداف آن، چه به عنوان ابزاری جهت درک هویت تاریخی خویش و چه با هدف ترسیم و تنویر مسیر تحلیلی، تفسیری و تبیینی پیش رو، نه تنها ضرورتی ملی، بلکه رسالتی حرفهای می نماید. به بیان دیگر شناخت مسیر تعالی سرنوشت و تداوم تحقق اهداف تاریخی این سرزمین، ناگزیر از بازشناسی زمینهها، فرآیندها و پیامدهای این انقلاب در ابعاد، سطوح و مقاطع کوتاه و بلند مدت زمانی در پیوند با شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همسایگان و دیگر کشورهای منطقه خواهد بود؛ امری که به خوبی در روند توسعه و تعمیق یافتههای جامعه علمی و پژوهشی داخلی و خارجی از ارائه پاسخهای شتابزده به مسئله چرایی وقوع انقلاب در ایران تا تمرکز بر چگونگی وقوع چنین رویدادی درون شبکه روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و.... و در نهایت بسط گستره تئوریک و متدولوژیک در نظریه پردازیهای پسین آن و ارائه مدل تبیینی شامل و در عین حال منحصر به خود در مقایسه با دیگر رخدادهای سیاسی و اجتماعی با هر میزان از مشابهت و مفارقت، آنهم دور از تعهدی به تعمیم فراگیر مشهود است .
مسعود اخوان کاظمی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 5-35
چکیده
بسیاری از انقلابهایی که در طول تاریخ رخ دادهاند، "انقلاب ملی" و تعداد اندکی از آنها بهعنوان "انقلاب بزرگ" شناخته میشوند. این انقلابها دارای شاخصههای ویژهای هستند که بهصورتی آشکار آنها را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازند. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سئوال است که انقلابهای بزرگ چه ویژگیهایی دارند ...
بیشتر
بسیاری از انقلابهایی که در طول تاریخ رخ دادهاند، "انقلاب ملی" و تعداد اندکی از آنها بهعنوان "انقلاب بزرگ" شناخته میشوند. این انقلابها دارای شاخصههای ویژهای هستند که بهصورتی آشکار آنها را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازند. این مقاله درصدد پاسخگویی به این سئوال است که انقلابهای بزرگ چه ویژگیهایی دارند و با چه شاخصههایی میتوان آنها را شناخت؟ و اساساً نقاط تمایز آنها با دیگر انقلابها چیست؟ مدعای نوشتار حاضر این است که تنها تعداد بسیار اندکی از انقلابها را میتوان در مقولۀ "انقلابهای بزرگ" طبقهبندی کرد. در واقع، انقلابهای بزرگ پدیدههایی نادر و کمیاباند. این انقلابها نقاط عطفی مهم در تاریخ تحولات جامعۀ بینالمللی محسوب میشوند و باعث ایجاد تحـولات گسترده و عمیقی در سطح جهانی میشوند؛ بهگونهای که آثار و پیامدهای حاصل از چنین انقلابهایی هنوز هم، پس از سالها و قرنها، در جامعۀ بشری و در زندگی سیاسی در عرصۀ بینالمللی تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، ضمن ارائۀ شاخصهها و ویژگیهایی برای انقلابهای بزرگ، مدعی میشود که چهار انقلاب فرانسه، روسیه، چین و ایران را میتوان از جمله انقلابهای بزرگ دوران مدرن تلقی کرد. از اینرو، با مطالعه و بررسی عناصر اصلی و ویژگیهای بینالمللی این انقلابها، میتوان معیارها و اصـولی برای شناخت انقلابهای بزرگ و تفکیک آنها از دیگر انقلابها ارائه کرد.
سید علیرضا بهشتی؛ مرضیه حاجی هاشمی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 36-85
چکیده
مقالة حاضر از رهگذر روششناسی کیفی بر آن است تا به مطالعة چگونگی شکلگیری نهاد رسمی ولایت فقیه به منزلة اصلیترین رکن حکومتی نظام جمهوری اسلامی بپردازد و با تحلیل محتوای مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی سال 58 و شورای بازنگری سال 68 نشان دهد در کدام ساخت زبانی و با کدام دیدگاههای ذهنی و طی کدام فرآیند عاملیت و ساختار این ساخت قدرت ...
بیشتر
مقالة حاضر از رهگذر روششناسی کیفی بر آن است تا به مطالعة چگونگی شکلگیری نهاد رسمی ولایت فقیه به منزلة اصلیترین رکن حکومتی نظام جمهوری اسلامی بپردازد و با تحلیل محتوای مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی سال 58 و شورای بازنگری سال 68 نشان دهد در کدام ساخت زبانی و با کدام دیدگاههای ذهنی و طی کدام فرآیند عاملیت و ساختار این ساخت قدرت در این نوع بدیع از حکومت شکل گرفت و منسجم و تثبیت شد. بنابراین، با مروری کوتاه بر نظریة ولایت فقیه از دیدگاه امامخمینی (ره) و با اشارهای به زمینههای اجتماعی، سیاسی و اعتقادی شکلگیری اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، واحدهای تحلیل تحت مطالعه قرار گرفت، و واحدهای معنا و واحدهای فشردة معنا تعیین و رمزگذاری شد. تفسیر مقولات برآمده از دل متن نشان داد که اصل ولایت فقیه چگونه و از بطن کدام دیدگاهها و ساختارهای زبانی، اجتماعی و تاریخی به مقتدرترین ساخت قدرت در جمهوری اسلامی تبدیل شدهاست.
محمدحسین پناهی؛ نیما شجاعی باغینی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 86-114
چکیده
با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس ...
بیشتر
با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس از طرح مباحث نظری، براساس تعریف پناهی از انقلاب و نظریة فورن، سهپرسش مقایسهای مطرح و با استفاده از روش تطبیقی بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که انقلاب مصر انقلابی تمامعیار نیست، بلکه میتوان آن را انقلاب سیاسی ناتمام دانست. همچنین، مشخص شد که عوامل پنجگانة نظریة فورن برای وقوع خیزش انقلابی در هردو جامعة ایران و مصر وجود داشتند. اما، عوامل مختلف، ازجمله وضعیت خاص نیروهای نظامی، که برای استقرار و پایداری رژیم انقلابی ضرورت دارد، در انقلاب مصر وجود نداشت و سبب شکست آن شد. درنهایت، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که برای بالابردن قدرت تبیین نظریة فورن بهتر است عامل ششمی با عنوان «وضعیت نیروهای نظامی» به نظریه افزوده شود.
علی محمد حاضری؛ محمد فکری
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 115-136
چکیده
نفت از عناصر اساسی در شکلدهی به نظام اجتماعی و سیاسی ایران معاصر و نیز یکی از منابع اصلی تأثیرگذار در ظهور و سقوط حکومتهای ایران بودهاست. دولتهای تاریخ معاصر ایران هیچگاه نتوانستهاند بدون نفت کشور را اداره کنند. وقتی که درآمد نفتی منبع اصلی تأمین هزینههای حکومت باشد، با نوسان این درآمد، اقتدار حکومت نیز دچار بحران خواهد ...
بیشتر
نفت از عناصر اساسی در شکلدهی به نظام اجتماعی و سیاسی ایران معاصر و نیز یکی از منابع اصلی تأثیرگذار در ظهور و سقوط حکومتهای ایران بودهاست. دولتهای تاریخ معاصر ایران هیچگاه نتوانستهاند بدون نفت کشور را اداره کنند. وقتی که درآمد نفتی منبع اصلی تأمین هزینههای حکومت باشد، با نوسان این درآمد، اقتدار حکومت نیز دچار بحران خواهد شد. نحوة مواجهة دولتهای مختلف ایران با درآمدهای نفتی و چگونگی هزینهکردن این درآمدها نیز نقشی مهم در آیندة دولت داشتهاست. برای اثبات اینمدعا، در این مقاله کوشش شدهاست نقش نفت در حکومت محمدرضا پهلوی تبیین شود. برای اینمنظور، بهروش تاریخی و با استفاده از نظریة روانشناختی ماروین زونیس به تحلیل دوران حکومت محمدرضا پهلوی از زاویة نفت پرداخته شدهاست.
بهدلیل متکیبودن سلسلة پهلوی به شخص شاه و نقش کانونی او در رژیم، طبیعتاً ویژگیهای شخصیتی و روانی شاه در عملکرد و ساختار نظام تأثیر بسیاری میگذاشت. نفت از منابع اصلی و اساسی قدرت شاه بود و طبق نظریة زونیس، دو رکن از چهار رکن اساسی شخصیت شاه وابسته به نفت بود. یافتههای این مقاله مبین آن است که یکی از دلایل سقوط روانی شاه و بهتبع آن نظامِ متکی بر شخصِ شاه، بحرانهای نفتیِ منتهی به تزلزل ارکان روانی او بود.
امیر عظیمی دولت آبادی
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 137-162
چکیده
موج انقلابها و شورشهای مردمی که از دسامبر 2010 اکثر کشورهای عربی را در برگرفت از رخدادهای نادر تاریخی محسوب میشود. در این رخداد، چهار رژیم اقتدارگرا در تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری بهواسطه انقلابهای مردمی در سال 2011 از هم فروپاشیدند و بسیاری دیگر نیز با چالشهای جدی مواجه شدند. در این تحقیق تلاش شده است تا در پرتو دستگاه ...
بیشتر
موج انقلابها و شورشهای مردمی که از دسامبر 2010 اکثر کشورهای عربی را در برگرفت از رخدادهای نادر تاریخی محسوب میشود. در این رخداد، چهار رژیم اقتدارگرا در تونس، مصر، لیبی و یمن یکی پس از دیگری بهواسطه انقلابهای مردمی در سال 2011 از هم فروپاشیدند و بسیاری دیگر نیز با چالشهای جدی مواجه شدند. در این تحقیق تلاش شده است تا در پرتو دستگاه نظری برآمده از مهمترین سازههای نظریههای مطرح انقلابها، به این پرسش پاسخ دهیم که: چه عللی و با چه ترکیب یا ترکیبهایی، به وقوع انقلاب در کشورهای عربی منجر شدهاست؟
بدینمنظور، روش تطبیقیـ تاریخی (کیفی)، با تکنیک اختلاف میل و جبر بولی انتخاب شد و ششکشور عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن بهمثابۀ موردهای انقلابی، و الجزایر و مراکش بهمثابۀ موردهای غیرانقلابی) در یک دورۀ زمانی ششساله (2005 تا 2010) تحت[U1] مطالعه [DU2] قرار گرفت. با مطالعۀ این کشورها و مقایسۀ آنها با یکدیگر، بسیاری از سازههای مهم نظریههای انقلاب، شأن علّی خود را از دست دادند و نتوانستند تمایزی میان موردهای انقلابی و غیرانقلابی ایجاد کنند. این مطالعه نشان میدهد که انقلابهای عربی محصول ترکیب متفاوتی از شروط علّی هستند و عوامل علّی مشترک میان آنها اندک بودهاست. حتی نظریههای متأخر انقلاب، که بهواسطۀ وقوع انقلاب اسلامی به عناصر تبیینی جدیدی مجهز شده بودند، [DU3] نمیتوانند تبیینی مجابکننده از واقعۀ انقلاب در کشورهای عربی ارائه دهند.
نرگس نیکخواه قمصری
دوره 10، شماره 1 ، فروردین 1395، صفحه 163-183
چکیده
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زدهاند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه بهمنزلة شاخصۀ انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواستههای زنان، بهمثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریهپردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کردهاست، ...
بیشتر
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زدهاند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه بهمنزلة شاخصۀ انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواستههای زنان، بهمثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریهپردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کردهاست، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری مینماید. ازاینرو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزههای انقلابی را رقم زند. بهبیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمانهای گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمانهای سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملیگرا و انقلاب اسلامی) میپردازد.
مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافتههای اینپژوهش حاکی از آن است که ازیکسو، خواستههای زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمانهای مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئلهای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگیهای مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بیاعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواستههای فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بیهیچ دغدغة زنانهای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.