محمدسعید ذکایی؛ محدثه امیری مقدم
چکیده
تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم اثرات متون تاریخی و اجتماعی و سیاسی بر توسعۀ دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از زمینه و متن اجتماعی و تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهشهای میدانی مربوط به شکلگیری علوم اجتماعی ...
بیشتر
تشریح سیر تحولات روششناسی راهی برای درونکاوی و فهم اثرات متون تاریخی و اجتماعی و سیاسی بر توسعۀ دانش اجتماعی و سیاستهای مربوط به آن است. روششناسی از زمینه و متن اجتماعی و تاریخی و فرهنگی هر جامعه تأثیر میپذیرد و همزمان بر آن تأثیرگذار است. مقالۀ حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهشهای میدانی مربوط به شکلگیری علوم اجتماعی مدرن در ایران، به دنبال ردیابی تحولات گونۀ کیفی پژوهش اجتماعی به مثابه ژانری در هم تنیده با سنتهای ادبی در تاریخ معاصر ایران است. استدلال اصلی بر این است که تحولات روششناسی متأثر از فرآیند تفکیک اجتماعی و مواجهه با دستاوردهای علوم انسانی غربی و سیاستهای علم در دانشگاه و بیرون از آن رقم خورده است. از سوی دیگر پیچیدگی و چند لایه بودن منطق و ماهیت تحولات روششناختی در علوم انسانی، توجه به ریشههای تاریخی متنوع آن را ضروری میسازد. مقاله با ارزیابی اجمالی از دستاوردها و موقعیت پژوهش کیفی در ایران، اهمیت همسویی آن با نیازها و واقعیات متن اجتماعی جامعۀ ایرانی را مورد تأکید قرار میدهد.
زهرا شهرزاد؛ سوسن باستانی؛ ابوعلی ودادهیر
چکیده
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال ...
بیشتر
اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهشهای جامعهشناسی پزشکی در دو دهۀ اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینهها و علل اعتماد به این طبها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال به اقسام طبهای مکمل و جایگزین تجربه میشود که در خور پژوهشهای جامعهشناسانه است. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش روایتپژوهی و انجام بیست و نه مصاحبۀ روایی با بیمارانی که تجربۀ درمان با طبهای جایگزین را داشتهاند، به این سؤال پاسخ میدهد که در روایت تجربۀ بیماری، اعتماد به نظام درمانی جایگزین چگونه شکل میگیرد و چه سنخهایی از آن قابل شناسایی است. بدین منظور با بهرهگیری از آرای گیدنز، چالش اعتماد به طب مدرن به مثابه نظام کارشناسی و بازسازی اعتماد به نظام درمانی جایگزین مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، با تحلیل تماتیک یافتههای پژوهش، پنج سنخِ «اعتماد تدریجی»، «اعتماد نهادی»، «اعتماد مبتنی بر درمانگر»، «اعتماد معرفتشناختی»، و «اعتماد مبتنی بر تجربۀ زیستۀ دیگران» از یکدیگر متمایز شده است. همچنین برساخت طب جایگزین به مثابه «طب بی آسیب» و «طب آسان» به عنوان زمینههای مؤید اعتماد به طب مکمل و جایگزین مورد توجه قرار گرفته است.
عبدالرسول عباسی نصرآباد سفلی؛ کرامتالله راسخ؛ مجیدرضا کریمی
چکیده
تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلاً بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تأثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسلۀ پهلوی است. در این پژوهش به طور همزمان ...
بیشتر
تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تأثیر دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلاً بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تأثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسلۀ پهلوی است. در این پژوهش به طور همزمان از دو روش تاریخی و جامعهشناسی تاریخی استفاده شده است. سیاست اسکان عشایر (تخته قاپو)، تصویب قانون نظام وظیفۀ عمومی، خلع سلاح ایلات، اعمال سیاست پوشش متحدالشکل، و اصلاحات ارضی، پنج محور اصلی سیاست عشیرهای دودمان پهلوی بود که سبب شد موقعیت سیاسی و اجتماعی هرم ایلی دستخوش تغییرات بنیادی شود. کدخدایان قبل از این تدابیر و در عصر خان خانی تابعیت محض از خوانین داشتند و ابواب جمعی آنان محسوب میشدند، در حالی که برنامههای دولت سبب شد کدخدایان در دریافت امتیاز از حکومت همردیف آنها قرار گیرند، قبایل رئیس واحدی نداشته باشند، خوانین هر کدام تدابیر خاص خود را اتخاذ کنند، و عملاً ساختار و هرم ایلی سنتی به هم ریخته شود. بدون تردید این اتفاق مهم ناشی از برنامهها و سیاست دولت بود که با گذشت زمان و بهآهستگی ساختار نظام ایلی را تغییر داد و زمینههای لازم برای نظارت و مهار آن را فراهم کرد. پژوهش پیش رو نشان میدهد که ساختار اجتماعی سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد در فرآیند این تحولات از الگوی خاصی پیروی کرد، به طوریکه توانست تا پایان دهۀ اول قرن چهاردهم هجری شمسی در برابر فشار دولت مرکزی مقاومت کند.
زهرا شمس الدینی؛ سوده مقصودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تقدیرگرایی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان شهرکرمان بود. 385 نفر از زنان و مردان 18 تا 65 سال شهر کرمان با روش خوشهای چندمرحلهای به عنوان نمونۀ آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای دینداری، احساس بیقدرتی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس نابرابری ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تقدیرگرایی و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان شهرکرمان بود. 385 نفر از زنان و مردان 18 تا 65 سال شهر کرمان با روش خوشهای چندمرحلهای به عنوان نمونۀ آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای دینداری، احساس بیقدرتی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس نابرابری اجتماعی، و تقدیرگرایی رابطۀ مثبت و بین نیاز به موفقیت و تقدیرگرایی رابطۀ منفی وجود دارد. یافتهها نشان داد که متغیرهای احساس بی قدرتی، دینداری، نیاز به موفقیت، و احساس بیگانگی اجتماعی در تبیین متغیر وابسته مؤثرند و توانستهاند تا 22/0 از تغییرات واریانس متغیر تقدیرگرایی را پیشبینی کنند. بنابراین باید با ایجاد فرصتهای مناسب و برابر زمینۀ حضور و مشارکت تمام شهروندان را در جامعه فراهم کرد تا احساساتی مانند احساس بیگانگی و بی قدرتی و نابرابری اجتماعی را که باعث گرایش افراد به تقدیرگرایی میشود کاهش داد.
مسعود خنجرخانی
چکیده
هدف این پژوهش پرداختن به چالش وحدت اجتماعی در ایامی است که فاصلهگذاری اجتماعی و به تبع آن جایگزینی آموزش غیر حضوری و آنلاین ضرورت یافته است. روش تحقیق، تحلیلی - استنتاجی از نوع پژوهشهای کیفی است. یکی از کارکردهای نظامهای آموزشی ایجاد وحدت اجتماعی است. ولو در برخی مواقع و در برخی سیستمها، یگانگی و همفکری، جای خود را به همشکلی ...
بیشتر
هدف این پژوهش پرداختن به چالش وحدت اجتماعی در ایامی است که فاصلهگذاری اجتماعی و به تبع آن جایگزینی آموزش غیر حضوری و آنلاین ضرورت یافته است. روش تحقیق، تحلیلی - استنتاجی از نوع پژوهشهای کیفی است. یکی از کارکردهای نظامهای آموزشی ایجاد وحدت اجتماعی است. ولو در برخی مواقع و در برخی سیستمها، یگانگی و همفکری، جای خود را به همشکلی و همسویی دهد. جدای از نقد و بررسیِ نیتِ دولتها، شکلدهی و ایجاد یکپارچکی، امری حیاتی برای حاکمیت است که امکان آن، با حذف حضور، با چالش مواجه شده است. از بین رفتن جایگاه آموزش رسمی با جلوههایی همچون صف ایستادن، گوش کردن به معلم و مدیر و ناظم، توصیههای سر صف، مراسم ارزشی و اردوها، و تأثیر پذیری از مبلمان و جوّ حاکم بر مدرسه ــ و دانشگاه ــ مصادیقی از موارد هستند. حذف این موارد ولو به مدت دو سال، نتایجی متفاوت با آنچه که در اسناد بالادستی مراد است به دست خواهد آمد. کنار رفتن مدرسه در ایام کرونا مصداقی از چالش فوق است. در این مقاله به صورت تحلیلی به این موضوع پرداخته شده است.
اصغر مولائی
چکیده
حقوق بشر از الزامات حیات بشری در هر جامعهای است که در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و منشور حقوق بشر اسلامی و نیز حقوق شهروندی اغلب کشورها و نهادها بر مواد آن تأکید شده است. افراد بیخانمان از جمله گروههای آسیبدیدۀ اجتماعیاند. ساماندهی این افراد اعم از متکدّیان، معتادان، بی خانمانها، و کارتن خوابها در شهر تهران با ...
بیشتر
حقوق بشر از الزامات حیات بشری در هر جامعهای است که در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و منشور حقوق بشر اسلامی و نیز حقوق شهروندی اغلب کشورها و نهادها بر مواد آن تأکید شده است. افراد بیخانمان از جمله گروههای آسیبدیدۀ اجتماعیاند. ساماندهی این افراد اعم از متکدّیان، معتادان، بی خانمانها، و کارتن خوابها در شهر تهران با احداث گرمخانههایی انجام میشود که علاوه بر کمتوجهی به برخی مواد حقوقی، مسائل دیگری نیز بویژه برای سایر شهروندان و محلههای مجاور گرمخانهها ایجاد شده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد، شاخصها، مسائل، و راهبردهای تحقق حقوق شهروندی افراد بیخانمان است که در ارتباط با گرمخانههای شهر تهران بویژه گرمخانۀ خاوران انجام میشود. پژوهش حاضر با رویکرد کمّی و کیفی، با روش تحقیق پیمایشی و تحلیلی و پژوهش میانرشتهای و با استفاده از شیوههای مطالعۀ اسنادی و کتابخانهای و پژوهشهای موردی و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مهمترین شاخصهای حقوق بیخانمانها عبارتند از: حق حیثیت و حقوق یکسان، زندگی و آزادی و امنیت، تساوی حقوق با دیگران، تشکیل خانواده، تأمین اجتماعی، حق برگزیدن آزادانۀ کار، استراحت و استفاده از ایام فراغت، سطح زندگانی، سلامت و رفاه او و خانوادهاش، تعلیم و تربیت، شرکت در اجتماع، رشد آزاد و کامل شخصیت. ساماندهی افراد آسیبدیدۀ اجتماعی یکی از وظایف نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری میباشد. احداث گرمخانهها با ساماندهی افراد بیخانمان و تأمین بخشی از حقوق بشر و حقوق شهروندی آنها (از قبیل ایجاد سرپناه، تأمین آب و غذا، ایمنی، امنیت و بهداشت) از مرگ و میر آنها در هوای سرد و در اثر بیخانمانی، جلوگیری میکند. اما برخی گرمخانهها از جمله گرمخانۀ خاوران مشکلات و آسیبهای جانبی برای سایر شهروندان بویژه ساکنان محلههای پیرامون گرمخانه ایجاد میکند. زبالهگردی، خرده سرقت، مصرف مواد مخدر، و حضور نامرتب در فضاهای همگانی از جمله فعالیتهای بیخانمانها و معتادان مددجوی گرمخانهای است که موجب سلب اسایش و آرامش سایر شهروندان میشود.